توبی یک مدیر تبلیغاتی ناامید است. اما زمانی که متوجه می شود یک جادوگر اسپانیایی باور دارد که او می تواند سانچو پانزا باشد، به صورت بسیار فانتزی در زمان سفر میکند و به تدریج نمیتواند رویا را از واقعیت تشخیص دهد و…
زمانی که یک مرد اسپانیایی باور می کند که کارگردان سرخورده ای به نام توبی، همراه وفادارش سانچو پانزا است، توبی به طور ناخواسته وارد یک ماجراجویی می شود و...
خلاصه داستان : مردی که دن کیشوت را کشت ، یک فیلم ماجرایی و فانتزی محصول سال ۲۰۱۸ به کارگردانی تری گیلیام است. در خلاصه داستان مردی که دن کیشوت را کشت آمده است ، توبی ، یک مدیر تبلیغاتی ناامید است. اما هنگامی که یک جادوگر اسپانیایی به او میگوید که او سانچو پانزا است ، او به صورت بسیار فانتزی در زمان سفر میکند و به تدریج نمیتواند رویا را از واقعیت تشخیص دهد و…
مردی که دن کیشوت را کشت توبی، کارگردان فیلم سرخورده، زمانی که یک پینهدوست اسپانیایی خود را سانچو پانزا میداند، به دنیایی از فانتزیهای پرش زمان کشیده میشود. او به تدریج قادر به تشخیص رویاها از واقعیت نیست...
دانلود فیلم The Man Who Killed Don Quixote 2018 (مردی که دن کیشوت را کشت) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
ما به عنوان انسان ، داستان هایی را برای نشان دادن خود و درک جهانی که نمی فهمیم ، خلق می کنیم. مسلماً هر آنچه ما هنر می نامیم در پایان نوعی روایت است ، برخی از سیستم ها برای توضیح جنبه هایی ایجاد شده اند كه ما نمی فهمیدیم. این داستان ها انتزاعی هستند ، ساده ای است که ما برای دستیابی به عمق بیشتر از آن استفاده می کنیم تا نظم را از هرج و مرج آشکار خارج کنیم.
در پایان قرن شانزدهم ، تعداد فزاینده ای از هنرمندان غیر مرتبط اروپایی در حال کار بر روی رمان بودند راههای انقلابی برای نشان دادن خود ، تغییر دادن چگونگی توضیح اینکه چه کسی هستیم و در واقع تغییر "کی" بودن ماست. سروانتس ، شکسپیر ، والاسکز و دیگران ، حالت های جدیدی از انتزاع ، حالت های جدید (خود) ارائه به ما می دادند. آینه ها.
کیشوت همه چیز درباره آن است. داستانی درباره شخصی که خود را براساس داستانهای دیگر خلق می کند. شخصیتی که تعریف واقعیت را با تلفیق آن با واقعیت خودش پاک می کند ، کاری که توسط او و دیگر داستان نویسان خلق شده است که داستان هایی را خلق کرده اند که او را به واقعیت پاراللی خود سوق داده اند. سپس ، رویارویی جهان اختراع شده او با واقعیت جهانی که مرا احاطه کرده است - تصویر عمومی این است که دنیای "واقعی" کیشوت را "دیوانه" می داند. این یک ساده سازی اضافی ، یک انتزاع اضافی است. کنایه
از نظر تئوری سینما می تواند یک رسانه خوب برای ترجمه کیشوت به باشد و این بارها آزمایش شده است. اکنون ما این تلاش گیلیام را داریم و لایه های این پروژه ، داستان خودش ، کمی بیشتر به هیجان سروانتس می افزایند. برخی اطلاعات لازم است:
پیش از این گیلیام سعی در انجام این پروژه داشت. به چند دلیل عابر پیاده از کار افتاد. این پروژه شکست خورده داستانی برای خود دارد و فیلمی درباره ساخت (تلاش) آن تولید کرد. اکنون او آن را تکمیل کرده و خلاصه داستان می تواند به این ترتیب پیش برود:
یک فیلمساز (گیلیام) پس از 16 سال عدم موفقیت در انجام این کار ، فیلمی را براساس کیشوت می سازد (ما یک لایه عمیق هستیم از واقعیت) مردی که دن کیشوت را کشت جدید در مورد یک فیلمساز (توبی) است که در حال ساخت یک فیلم تجاری از کیشوت در اسپانیا است (فیلم درون یک فیلم ، عمق 2 لایه). ما یاد می گیریم که اولین تصاویری که می بینیم بخشی از یک فیلم است که با شکستن سبک 4 تروفو دیوار ساخته شده است. توبی 10 سال قبل نسخه دانشجویی کیشوت را انجام داده بود و مردی که دن کیشوت را کشت به نوعی جادویی در زندگی او بازمی گشت. او این نسخه های دیگر کیشوت را تماشا می کند ، ما نگاهی اجمالی به آن می بینیم (فیلم دیگری در فیلم The Man Who Killed Don Quixote ، هنوز 2 لایه عمق دارد اما پارلل فیلم دیگر است). وقتی توبی از دهکده ای که آن فیلم دانشجویی را ساخته بود بازدید می کند ، می فهمد که مردی که دن کیشوت را کشت واقعیت همه افراد درگیر را تحت تأثیر قرار داده است: بازیگر کیشوت معتقد است خودش کی کیوت است ، دختر / عاشق توبی زندگی اش را تقریباً نابود کرد داشتن فیلم و غیره این واقعیت کشف شده جدید ، تحریک شده توسط فیلم دانشجویی توبی ، به واقعیت زندگی توبی حمله می کند و او را به معنای واقعی کلمه به فیلم قدیمی می برند (او بازیگر قدیمی را کشف می کند / کیشوت در حال تماشای فیلمش است) و توسط سانچو اشتباه می شود. پس از این ، ما شاهد آشکار شدن قسمت های الهام گرفته از فلینی ، واقعیت لایه های تار ، نمایش "آنچه واقعی است" و یک مهمانی ولزی در یک ساختمان قابل توجه ، در انتهای کار هستیم (به زودی اطلاعات بیشتر در مورد آن). با انجام این کار ، گیلیام از یک سری ترفندها استفاده می کند ، بعضی از آنها به خوبی استفاده می شود ، برخی نه. فکر می کنم هیچ کدام کاملاً بدیع نیستند. بنابراین ما بیت هایی از خود ارجاع داریم ، مانند زمانی که توبی به معنای واقعی کلمه زیرنویس های انگلیسی زبان را از صفحه حذف می کند. در یک صحنه ، او ادعا می کند خطوطی را که کیشوت به او می گوید نوشته است (که این شخص به عنوان گفتگو در خدمت مفهوم استادانه است).
کولی که به توبی DVD می دهد و مدام ظاهر می شود یک شخصیت اساسی است . جادوگر انواع ، به اعتقاد من نوعی جایگزین برای سروانتس در صفحه است ، یک عروسک گردان اصلی که داستان را دستکاری و هدایت می کند ، تا آخر. این یک شخصیت نابغه است.
من قدردانی می کنم که گیلیام یک فرد خطرناک است. این یک فیلم ناقص دیوانه وار است ، که دارای تصاویر زیبایی است. کاری که من فکر می کنم گیلیام به خوبی انجام داد این بود که سانچو / توبی اکراه را به عنوان یک کارگردان فیلم معرفی کند ، و ظاهراً کسی است که از طریق چشمانش ماجرا را تماشا می کنیم. من فکر می کنم این خود ارجاعی است به روشی که سروانتس تصور کرده است. بنابراین بسیاری از مردم سانچو را به نوعی "وابسته کمیک" ، اعتبار سنجی جنون کیشوت و غیره درک نکرده اند. اما او در واقع دارنده کلیدهای بهشت است ، مردی که دیوانه شدن را انتخاب می کند ، شخصیتی که هر دو واقعیت را می بیند و تقریباً همیشه در هر دو زمان را همزمان انتخاب می کند. او یکی از قدرتمندترین شخصیت های داستانی است که در همه لحظات زندگی ما همه ما است ، و او واقعاً بهترین شخصیت سروانتس است و به اعتقاد من شخصی که سروانتس خود را با وضوح بیشتری به نمایش بگذارد. در پروژه اصلی گیلیام ، دپ قصد داشت این نقش را بازی کند. ای کاش او داشت ... مردی که دن کیشوت را کشت شخصی من است. من با تماشای این نسخه جدید تصور می کردم که چگونه دپ می تواند تغییر بین واقعیت ها ، بین لایه های خیالی را کنترل کند. راننده کاملاً مطابق با قطعه نیست. Pitty ...
من همچنین نمی فهمم که چرا او مجبور شد نمایندگی اسپانیا را به عنوان جهانی "کارمنسک" هدایت کند. کارمن بعد از همه مجموعه ای از کلیشه های اسپانیایی (عمدتاً آندلوسیایی) است که از چشم یک فرانسوی فیلتر شده است. آنها در قرن نوزدهم در اروپا محبوب شدند و هنوز هم تصاویری را نشان می دهند که اکثر مردم با مفهوم بی معنی "اسپانیا" (جنگ گاوبازی ، عشق گرم مزاج ، خورشید ، سختگیری و مفهوم خاصی از سرنوشت غم انگیز) همراه می کنند. متأسفانه کنایه آمیز است که گیلیام ، که دارای شهودهای بصری زیبایی است و مفاهیم پیچیده داستان سرایی در این دام بسیار آسان قابل اجتناب افتاده است. من فکر می کنم این برای کسی که اکنون اسپانیا نیست یا فقط با نگاهی توریستی آن را تماشا می کند (که بدون حمایت و حامی دولت اسپانیا در ارتقا کشورش حمایت می شود) چنین مشکلی ایجاد نخواهد کرد.
از نظر بصری ، او سبک کاملاً تثبیت شده خود ، زاویه های عجیب و غریب عجیب و غریب (غالباً ولزی) را با مناظر استاندارد کیشوت که هم اکنون مورد نیاز است ، مخلوط می کند ... آن چیزی که در مورد پسر بچه ای در اسب است و دیگری در قاطر سوار بر صحرا و خورشید سبک. اما چیزی که اوج دلهره آمیز خود را به ارمغان آورده است ، چشم معماری خود را نشان می دهد ، و این چیزی است که من را بیشتر مجذوب خود کرده است:
شخصیت های ما به کاخ میلیونر روسی منزجر منتقل می شوند. این رویداد یک توپ نقابدار (سبک آرکادین) است ، جایی که ظاهراً تظاهر به کیشوت خیلی دیوانه به نظر نمی رسد. آن کاخ بنایی قابل توجه است. این صومعه و کلیسایی در پرتغال است که در طی چندین قرن ساخته شده است و بسیاری از بهترین معماران ما از هر زمان در آن شرکت می کنند. این یک کلاژ سبک است ، هر یک در حالی که شخصیت خود را حفظ می کند ، در کل ادغام می شود. او بیشتر از کلیسای مرکزی فیلمبرداری می کند ، یک کلیسای هشت ضلعی تمپلری ، یک فضای قدرتمند عرفانی ، پویا از این جهت که حرکت در اطراف آن را دعوت می کند. و 2 تا از چهار چوبی بزرگ. کل این مکان همیشه مرکز نمایشهای معنوی قوی بوده است که پیش از مسیحیت در پرتغال پیش از این بوده و هنوز هم قدرت خود را حفظ کرده است. من متشکرم که یکی از معماران بزرگ فیلم که مجبور شدیم آن را فیلمبرداری کنیم. این احتمالاً دومین استفاده از معماری پرتغالی در سینما است ، بعد از اینکه ولز "صحنه سونا" اوتلو را در یک مخزن نور جادویی پرتغالی در مراکش فیلمبرداری کرد.
به هر حال گیلیام با گشودگی (صحرا ، مناظر بزرگ و غیره) مخالف است. .) به فاجعه فضای معماری ، جایی که شدیدترین نقاط نقشه اتفاق می افتد. ابتدا تحقیر و شکست تخیل کیشوت (بررسی کنید که چگونه این امر در ظاهر به عنوان یک مجموعه فیلم ، با چراغ های قابل مشاهده ، وسایل مصنوعی ، نشانه های SD و غیره نشان داده می شود). و از اینها ، مرگ اجتناب ناپذیر کیشوت است. ما لایه داستانی نهایی (دایره ای) خود را در اینجا می بندیم: توبی متلاشی شده ، که کیشوت را کشت ، واقعیت اختراع شده خود را تصور می کند و خودش به کیشوت تبدیل می شود ، با معشوق خود به عنوان سانچو. آنها با بدن کیشوت سابق سوار می شوند تا وی را به خاک بسپارند و با غولهایی که گیلیام برای اولین تلاش ناموفق خود شلیک کرده بود دیدار می کند. ما در واقع تصاویر آزمایشی او را می بینیم. ما در آنجا مانده ایم ، در حالی که توبی تبدیل سانچو شد و تبدیل به کیشوت شد به معنای واقعی کلمه وارد فیلمی شد که گیلیام هرگز نساخت. این استادانه بود.
من ولز و فلینی را به جای گیلیام انتخاب خواهم کرد. این یک فیلم غیرقابل کنترل ناقص است. اما گیلیام همه چیز راجع به این موضوع است: بگذارید شهودش (عمدتا بصری) بقیه را آلوده کند. برای او احترام قائلم. این را تماشا کنید ، اما تمام لایه ها را در نظر بگیرید. فکر می کنم این باعث ثروتمندتر شدن آن خواهد شد.
دانلود فیلم The Man Who Killed Don Quixote 2018 (مردی که دن کیشوت را کشت) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من از زمان دیدن فیلم گمشده در لا منچا ، مستندی که در پشت صحنه برای انتشار دی وی دی اجتناب ناپذیر اولین تلاش متمرکز گیلیام در آوردن نسخه خود از Don Quixote به نمایش در آمده ، تاریخچه تولید جالب مردی که دن کیشوت را کشت را ردیابی کرده ام. بعد از اینکه هفته اول فاجعه بار فیلمبرداری منجر به توافق گلیام و تهیه کنندگانش برای متوقف کردن تولید شد ، در پایان این شرکت بیمه حق فیلمنامه را گرفت و گیلیام 15 سال آینده را صرف تلاش برای بازگرداندن آنها کرد.
هنگامی که سرانجام این کار را انجام داد ، فیلم نامه را بازنویسی کرد و از آنچه می توانم بگویم ، بازنویسی شدیدی بود. سانچو پانزا که ادعا می شود دیگر با گذشت زمان روبرو نمی شود و به نظر می رسد که عناصر خارق العاده به طور قابل توجهی کاهش یافته اند. در این مستند ، نمای برخی از لباس های زره پوش که به تنهایی راه می روند وجود دارد که من واقعاً امیدوار بودم که ببینم گیلیام در مردی که دن کیشوت را کشت کار می کند ، اما افسوس که آنها موفق به ساخت آن نشدند.
بازبینی ها شروع شد ، و آنها تا حد زیادی همان چیزی بودند که انتظار داشتم. مخصوصاً از نظر نظر انتقادی ، بهترین روزهای گیلیام پشت سر اوست. این فاجعه پس از فاجعه هایی مانند تایدلند و قضیه صفر تا حد زیادی به خود تحمیل می شود ، اما منتقدان مانند گذشته گیلیام را مجذوب خود نمی كنند وقتی كه وی برزیل و دوازده میمون را بیرون می انداخت. واکنش به دون کیشوت تا حد زیادی متفاوت بود ، اما من در نهایت دیدم که کایل اسمیت در National Review جایی که او فیلم را کاملاً نابود کرد (مشخص کرد که گیلیام برای تمرکز خود به یک استودیو احتیاج دارد ، ظاهراً وجود برادران گریم را فراموش کرده است) و احساس کردم کمی روحی من سالها به دنبال مردی که دن کیشوت را کشت بودم و نمی خواستم که مردی که دن کیشوت را کشت بد باشد.
خوب ، من فکر می کنم بسیاری از مردم چیزی را با مردی که دن کیشوت را کشت از دست می دهند ، زیرا من به نوعی عاشق مردی بود که دون کیشوت را کشت. به احتمال زیاد با استخدام نویسندگانی که دارای حواس قوی تری از ساختار روایت و تمرکز هستند ، به گلیام کمک می شود ، اما در این صورت چیزی از دست می رود. حداقل برای من بخشی از جذابیت گیلیام این است که چگونه او مایل است هر فکر تصادفی را دنبال کند. گاهی اوقات این امر ناکام می ماند ، اما اغلب به اندازه کافی موفق می شود و من فکر می کنم در اینجا تا حد زیادی موفق می شود زیرا بدیهی است که او هر دو متن اصلی توسط سروانتس را می داند ، اما او نیز آن را درک می کند.
دون کیشوت در واقع دو کتاب است با فاصله ده سال نوشته شده است ، و من همیشه دوم را ترجیح داده ام. اولین مورد معروف است که شامل مبارزه با آسیاب بادی و کشتار ارتش گوسفندان است ، اما این دومین مورد قلب واقعی کتاب است. صادقانه بگویم ، همانطور که برای دیدن فیلم در ماه های اکران آماده می شدم ، هرگز فکر این را هم نمی کردم که گیلیام به نیمه دوم نزدیک شود ، اما یکی از تریلرها شامل یک عکس از زن ، لباس ظریف قرون وسطایی بود ، گفتن ، "این سرگرم کننده خواهد بود." من این را دیدم و می دانستم که گیلیام قرار نیست قلب واقعی کتاب را نادیده بگیرد.
توبی ، یک مدیر تجاری که بدبینی او را کاملاً پشت سر گذاشته است ، در اسپانیا مشغول تیراندازی به یک بازرگانی بیمه است که دارای دون کیشوت را هنگام شام ، یک دستفروش یک نسخه از فیلم دانشجویی خود را برای فروش در اختیار دارد ، اقتباسی سیاه و سفید از دون کیشوت. او شیفته سفر به زمان گذشته است و تصمیم می گیرد که ، از آنجا که در آنجا اقامت کرده است ، بسیار نزدیک به جایی است که از آن پروژه دانشجویی فیلمبرداری کرده بود ، او می خواهد در میانه روز مدتی را برای بازدید بگذارد. او می یابد مکان تغییر کرده است. این شهر احساس نشاط کمتری می کند. دختری که نقش دولچینا را بازی می کرد ناپدید شده است و پدرش از توبی به خاطر آن عصبانی است. و مهمتر از همه ، پینه دوزی قدیمی که برای ایفای نقش تیتراژ اجیر کرده بود دیوانه شده است و خود را گمراه شوالیه می داند. توبی از طریق یکسری تصادفات و کمی دیوانگی ، خود را به عنوان سانچو پانزا از کیشوت می بیند ، نقشی که توبی با اکراه آن را بازی می کند.
فانتزی و واقعیت شروع به مخلوط شدن می کنند (یک موضوع مشترک در کارهای گیلیام). ابتدا رویاهایی وجود دارد که ما و شخصیت فکر می کنیم برای مدتی واقعی هستند. لحظه های بیداری هنگامی که واقعیت خم می شود (بخصوص در اطراف یک زین طلا از توبی که در کنار جاده پیدا می کند) فرا می رسد. صحنه هایی وجود دارد که به لحظاتی در کتاب برمی گردد مانند زمانی که شهروندان شهر توبی و کیشوت را پیدا می کنند و او را به عنوان شوالیه ای در زره درخشان ساخته شده از دی وی دی های برش خورده منعکس کننده خورشید (که آینه ای از یک صحنه مشابه در کتاب). آنها سرانجام با رژه افراد لباس پوشیده قرون وسطایی روبرو می شوند و توبی نمی داند واقعیت دارد یا خیر. ناخوشایند ، او مانند آنچه رفتار می کند ، عمل می کند ، اما واقعیت چیزی در این بین است. این نیست که او به گذشته سفر کرده است ، بلکه اینها افراد مدرنی هستند که لباس آرایش می کنند. آنها افرادی هستند که توبی می داند ، از جمله همسر رئیس خود که به دستور یک سرمایه دار روسی و سرمایه دار ودکا بازی می کند که رئیس توبی سعی دارد یک قرارداد تبلیغاتی را از آن خود کند.
و این جایی است که گوشت نیمه دوم کتاب اصلی وارد می شود. در این کتاب ، برخی از ثروتمندان که نیمه اول داستان را خوانده اند از کیشوت و پانزا دعوت می شوند (در جهان ، همانطور که می گویند ، همه نیمه اول کتاب دنیای واقعی را خوانده اند ) و تصمیم بگیرید که با شوالیه اشتباه کار کمی لذت ببرید. پانزا همه چیز را می بیند ، اما کیشوت با خوشحالی می شود لب به لب هر شوخی. تقریباً همین اتفاق در فیلم The Man Who Killed Don Quixote می افتد و واقعاً خیلی خوب کار می کند. به اوج خود می رسد که کیشوت سوار یک اسب مکانیکی با چشم بند در حالی که او برای مقابله با افسونگر به ماه سفر می کند و سپس به سمت خورشید ادامه می دهد. او متقاعد شده است که همه واقعی است ، اما همه در اطراف او با شادی به او می خندند ، همه به جز توبی.
و آنجاست که قلب واقعی فیلم است ، زیرا موضوع اصلی فیلم نقش گسترده است خوش بینی چشم و جایگاه جوانمردی در جهان مدرن است. بله ، ممکن است بی جا باشد. بله ، دنیایی که ما خلق کرده ایم ممکن است طبیعتاً آن را دور کند اما هنوز جایی برای آن وجود دارد. جایگاه کیشوت تلاش برای اصلاح نادرستی های دنیای مدرن بود و وقتی او کمی بعد می میرد ، توبی به نظر نمی رسد دنیایی را بدون پیرمرد تصور کند و روند تلفیق واقعیت و خیال تا پایان دادن به فیلم ادامه دارد. با معروف ترین اپیزود از کتاب اصلی ، حمله به غول ها ، به رهبری توبی که خودش تبدیل به دون کیشوت شده است.
فکر می کنم جدی فیلم فوق العاده است ، اما فوق العاده است به گونه ای که گیلیام به دلیل معروف بودن داستان ، متمرکز بر داستانهای مماس بصری است که همیشه به جایی نمی رسند. با این حال ، دو شخصیت اصلی ، توبی و کیشوت ، فوق العاده هستند و سفر به طرز حیرت انگیزی در جعبه آشفته ای که گیلیام کار می کند ، کاملاً درک شده است.
من فکر کردم این بهترین فیلم او از زمان دوازده میمون است.
دانلود فیلم The Man Who Killed Don Quixote 2018 (مردی که دن کیشوت را کشت) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
پس از مطالعه پس از مطالعه، هنرمندان گونزو متوجه می شوند که به جایی منجر می شود. در واقع، هنر مزخرف اصلاً مزخرف نبود، بلکه به همان جایگاهی میرسید که آثار «روشنگرانه» کانون. به همین دلیل است که این موضوع از نظر احساسی طنین انداز می شود، این است که هنوز ادبیات آن با سینمای متا سیلی زده می شود. پست مدرنیسم ما را روی صحنه آورد و نمی توانیم به عقب برگردیم. حتی وقتی در تلاشهای پیچیدهمان برای عقبرفتن بیشتر به هستهی انسان، مانند تلاشی دیوانهوار برای برگرداندن همه چیز در بطری، به سمت قابها و لایههای ساختارشکنتر پیش میرویم، بهترین کاری که میتوانیم به عنوان مخاطب انجام دهیم این است که بیشتر در کنار بوتهها بنشینیم. صحنه. در اینجا، گیلیام مدام برند خود را منحرف میکند، برای کشف نتایج جدید عمیقتر میرود، و مرد، صفت بهتری نسبت به لینچیان است. و حتی به آنجا می رسد. حاشیه ها پسر عمو هستند. همچنین اینکه چرا گیلیام اخیراً احساس جامعهای باطنی و مخفی میکند، لزوماً برای مخاطب نیست، بلکه این است که ما مشارکتکنندگان مخاطب هستیم. در عوض، مانند دیزنی تشریفاتی است، اما عملکرد مخالف آیین دیزنی این است که بیدار شود، منفجر شود، در مقادیر زیاد احساس کند، نه اینکه ما را آرام کند و از ما بدزدد، یا ما را بدزدد. زمینه سینمای او از بارد قرون وسطایی وجود دارد، جایی که خودخواهی هالیوود را به سخره می گیرد، بازتاب حقیقت گفتن به "شاه"، در این مورد، مدیران تبلیغات، دوباره دیزنی. اما معجزه قطعه این است که همه اینها یک فارغ التحصیلی هنری است، این است که انتزاع و عظمت در پیچیده ترین قسمت های نثر فیلم، که در هر نقطه ای موفق به خواندن آن می شود، تراشیده می شود. ما همیشه میفهمیم، حتی اگر از نظر شهودی یا روانشناختی، دقیقاً به چه چیزی برسد. به این فکر کنید که چه شاهکاری برای یک اثر وحشیانه است. از اینجا میتوان پیشبینی کرد که سینما چگونه راههای واقعی برای رسیدن به قلمرو ادبی اندیشه ناب خواهد داشت. از آنجا که نثر سینما با خواندن این انبوه دادههای ادبی صوتی بصری قرن بیست و یکم، چیزی است که هنرمندان آرزوی دستیابی به آن را دارند، یکپارچگی عالی ارتباطی است. نمیدانم که آیا این هنرمندان مزخرف را به این معنا آزار میدهد که آنها پنهانی آرزو میکردند که همه اینها یک جنون صرف بود، فقط برای بیمعنی بودن آن مفید بود، همانطور که در همتایان او چیزهای زیادی میبینم، این بیجهت حتی در آثار گونزو. دیزنی داستان های کلاسیک را روی پرده می آورد، گیلیام در پاسخ این کار را انجام می دهد. دیزنی به این پایان های وسیع، مبهم و وحشتناک اشاره می کند. گیلیام فقط کمی قطبنما را میپیچاند، مسیر را اصلاح میکند و دور از دسترس نیست! واقعاً دیستوپی وحشتناک فقط یک یا دو کلیک از ادغام فاصله دارد. به نوعی حتی میترساند که چگونه هنر میتواند ما را به جایی که در یک اثر مسئول دیگری هستیم ادغام کند، چگونه در هر جهت دیده، شنیده و پذیرفته شویم و انسان را در مرکز هزارتو بیابیم. جایی نیست که بتوانید پنهان شوید در مقابل آن مفهوم وحشتناکی که دیزنی ما را تعقیب می کند، اینجا تقریباً به خاطر بحث است. گیلیام از فلسفه سینمای خود صحبت کرد و آن را در یک بسته کوچک جمع کرد تا انفجار را آشکار کند. او گفت فیلمسازی ساختن بمب است. و آثار پیچیده و انتزاعی همیشه مانند سفرهای مواد مخدر برای نوشتن به نظر می رسند، در حالی که ما همیشه می دانیم که «خوب، بد و زشت» به زبان ساده درباره چیست، به این معنی که با این آثار فارغ التحصیل می شویم و به شروع یک کتاب اشاره می کنیم. تکامل، و نتایج بهطور اجتنابناپذیر دنبال میشوند، حتی زمانی که مکانیسم در جای دیگری تحریف شده باشد. اینجا همه چیز روی صحنه را با خود می کشند. ما را هم می چرخانند. ما پنهان می شویم، آنها با ما پنهان می شوند. این همان استفاده از تجربه سینماست، این است که شما نمی توانید به عقب برگردید، فقط به جلو بروید، حتی زمانی که جلو خوشایند یا حتی مطلوب نیست. تو را میبیند و به آیندهای اشاره میکند که نه در آن پرتگاه به عقب خیره میشود، بلکه پرده سینما میبیند. مشکل در حال اجرا در "بستن معامله" به عنوان مدیر اجرایی در جدول مسخره است، هیچ تفاوتی با غول ها ندارد. در واقع همه چیز خرد می شود تا در همان هواپیمای صاف کار کنند. یک آیین درایور چنان نیروی گیلیام غرغری است که شروع می کند بسیار نامطلوب و در روند از دست دادن نفس خود ما را از طریق این منشورهای ثابت، نشان دادن قهرمانی یا نوستالژی، یا اهمال کاری، و همه این روش ها برای آزمایش درک ما از او، از داستان، ما را شیفته خود می کند. از گیلیام، از کیشوت، از سروانتس. ادراک ما از ما یک شرکت کننده برابر می سازد. با ما فرقی نمی کند، ما را از بازی جدا نمی کند، ما بازی هستیم.
دانلود فیلم The Man Who Killed Don Quixote 2018 (مردی که دن کیشوت را کشت) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
در نهایت، یکی به این نکته اشاره میکند که وقتی برای مدت طولانی بیرون از خانه است (مخصوصاً هنگام فیلمبرداری، زیرا در اطراف ایستاده است) تعداد نیشهای پشهای لعنتی دریافت میکند!
من فکر میکنم ممکن است در این نظر در اقلیت باشم. (همانطور که حدس میزنم در Tideland بودم، که به نوعی برای من یک شاهکار ناخوانده است)، اما من خیلی چیزهایی را دوست داشتم که بالاخره در دن کیشوت گیلیام وجود دارد. مطمئناً نامرتب است، اما آن را خراب کنید، من هم آن را دوست دارم.
آنچه به نظر من در کنار همه جنون و همه شیدایی و جنون در اتفاقی که صحنه به صحنه میافتد خلاصه میشود. دو چیز به نفع آن است: درایور و پرایس به عنوان یک جفت روی صفحه نمایش فوق العاده هستند - یکی دیگر از فیلم های The Fisher King، یکی رویاپرداز و خیال پرداز وحشی و دیگری یک رئالیست گیج و متحیر - و سفر توبی از یک بدبین به ... خوب، جایی که او به پایان می رسد، داستان همدلی است، جایی که یک مرد از تلاش برای درک چیزها دست می کشد و می بیند که چه چیزی خالص و عالی در مردی مانند خاویر-کام-دان است. درایور تمام توانش را میگذارد (ببینید که او، اوه، من فکر میکنم در یک نقطه از ادی کانتور تقلید میکند؟) و پرایس همه چیز را ارائه میکند (و برخلاف ویلیامز در کینگ، این موردی نیست که فکر کنیم او ممکن است به آنجا بیاید. از یک ضربه - این مرد فقط هزار بار دنیل دی لوئیس است، و من آن را به شدت دوستداشتنی دیدم). بارها و بارها برای ما آشکار می شود. من تظاهر نمیکنم که سعی کنم هر صحنه و آنچه را که گیلیام در مورد خودش بهعنوان یک هنرمند یا رویاپرداز یا تعقیبکننده آسیابهای بادی میگوید را حدس بزنم، زیرا میتواند به همان اندازه واضح باشد و شاید اصلاً اینطور نباشد. اما آن صحنه ای وجود دارد که در آن الکسی روسی و قلعه پر از لباس پوشیدن از دون می پرسند و به او می گوید که سوار اسب کاغذی شود. توبی به او میگوید این کار را نکن، کیشوت اصرار میکند، او این کار را میکند و سوار آن میشود تا اینکه... پرت شد و خندید. او باید جوراب خود را دوباره ببافد (او به طور خلاصه ناله می کند که چگونه hr فقط نخ سیاه دارد)، و پاسخ توبی... مرد، این دلخراش است، و تمام این بخش به خودی خود از آن تحقیر و عواقب آن به این دلیل است که چرا من گیلیام را به عنوان یک فیلمساز دوست دارم. . نسبت به چیزی، هر چیزی که در او وجود دارد، واقعی و صادق است، و این فقط چیزی است که من به آن پاسخ میدهم.
من متوجه میشوم که آیا این مشکل کسی نیست، یا اگر کسی آن را بدتر از یک عیب بیابد. فیلمنامه چیز زیادی را برای استلان اسکارسگارد یا اولگا کورینکو به کار نمیدهد، به غیر از یک نت حمایتکننده (اگر آنتاگونیستها نباشند، پس از نوعی موانع)، و در پایان به نظر میرسد که اندکی است... کارهای زیادی باید انجام داد. اولین مشاهده اما چیزهای کلیدی که گیلیام میخواهد به درستی به دست بیاورد - بافتن این داستان از آنچه که واقعاً فیلمسازی و داستان سرایی تلاش میکند انجام دهد، و معنای غوطهور شدن در نه فقط در روایت، بلکه زندگی برای چیزی جاهطلبانهتر از آنچه که قبلاً داشتهاند، چیست. با این دو اجرای قوی، اوه و غول ها در یک نقطه و شوالیه ای که در سی دی ها پوشانده شده است - او این کار را انجام می دهد، و او و نیکولا پکورینی فیلمبرداری باورنکردنی انجام می دهند، و (بازیگر نقش آنجلیکا، ببخشید نام شما را فراموش کردم، دوباره ویرایش خواهد کرد) نیز بسیار خوب است. یک فویل عاشقانه برای توبی.
یکی از بهترین های او؟ شاید نه. اما با اشتیاق و انرژی می سوزد و خوشبختانه اغلب بسیار خنده دار است. خیلی خیلی خوب است، اگر نه در کل عالی است.
PS: نکته جالب توجه، من گمان می کنم که گیلیام و گریسونی فیلمنامه را پس از شکست دوباره نوشتند، ابتدا به سراغ آن رفتند تا صحنه های کیشوت را کاهش دهند و بیشتر به آن بپردازند. شخصیت توبی (بازدید: در Lost in La Mancha، یکی از مشکلات این بود که روشفورت مجروح شد، گیلیام نمیتوانست به چیزهای دیگر اطرافش شلیک کند تا زمانی که بهبود پیدا کند - واضح است که در 17 سال تغییر کرد، و پرایس به نوعی نقش مکمل است. ... که چیز بدی نیست، اگر او بیشتر در آن حضور داشت، آزاردهنده می شد)
دانلود فیلم The Man Who Killed Don Quixote 2018 (مردی که دن کیشوت را کشت) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
اقتباس طولانی مدت تری گیلیام از رمان میگل د سروانتس تقریباً در اوایل دهه 2000 به ثمر نشست، قبل از اینکه مجموعه ای از حوادث ناگوار باعث تعطیلی تولید شد. گیلیام در نهایت موفق شد تولید را از سر بگیرد و فیلم را کامل کند. باید توجه داشته باشم که «مردی که دن کیشوت را کشت» اقتباس مستقیم از رمان نیست. مردی امروزی (جاناتان پرایس) را به تصویر میکشد که خود را متقاعد میکند که او شوالیهای معروف است، و کارگردان سابقش (آدام درایور) مالک اوست.
شما باید عاشق یک فیلم تری گیلیام باشید (و بله، این شامل "ترس و نفرت در لاس وگاس" است که به طور گسترده مورد توهین قرار گرفته است). همانطور که اغلب انجام می دهد، او یک داستان سورئال با شخصیت های عجیب و غریب را نشان می دهد. گاهی اوقات فیلم گیج کننده است و بیننده کاملاً مطمئن نیست که چه چیزی واقعی است. از هر نظر بهترین گیلیام نیست، اما ارزش دیدن دارد. امیدوارم در نهایت بتوانم مستندی درباره تولید ناموفق اولین تلاش مردی که دن کیشوت را کشت را ببینم.
دانلود فیلم The Man Who Killed Don Quixote 2018 (مردی که دن کیشوت را کشت) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
Y es que es uno de los directores que más se está cayendo en su oficio. La película es un caos total en el que nada tiene sentido. Sus películas suelen ser muy especiales y estar muy retorcidas pero tienen alguna lógica. En este caso no hay lógica en nada. Cada situación se vuelve loca. Es una suma de cosas incoherentes.
Los actores no es que estén mal. Es que están peor. سالوو جاناتان پرایس که بسیار عالی است، لس دماس هیچ هِی کویئن در لوس کرا است. Muchos están sobre actuados.
Tiene una iluminación que no puede ser peor. Creo que no se han gastado ni un duro en un foco, pero es que luego en postpo tampoco han empleado un segundo en mejorarlo.
کارگردان El, que siempre hace locuras en sus películas pero siempre se carcteriza por colocar la cámara de una manera estupenda para narrar la película. در این حالت، نه او ویستو و هم پلانو تیپیکو سویو. Ha alargado la película hasta el infinito. Aburre a todo el mundo. No sabe dirigir a los actores.
La decoración، el maquillaje la peluquería، están tan mal، que no te crees nada. Es como ir a un sitio estupendo y no hacer nada creíble است. Todo se ve que es un decorado para una película.
Que perdida para el cine de este gran کارگردان.
و این است که او یکی از کارگردانانی است که در دفترش بیشتر در حال سقوط است. . فیلم یک هرج و مرج کامل است که هیچ چیز در آن معنا ندارد. فیلم های او معمولاً بسیار خاص و بسیار پرپیچ و خم هستند، اما منطقی دارند. در این مورد هیچ منطقی در هیچ چیز وجود ندارد. هر موقعیتی دیوانه می شود. این مجموعه ای از چیزهای نامنسجم است.
بازیگران اینطور نیستند که اشتباه می کنند. این است که آنها بدتر هستند. به جز جاناتان پرایس که بسیار مهیب است، دیگران کسی نیست که آنها را خلق کند. بسیاری از آنها بیش از حد فعال شده اند.
نورپردازی دارد که نمی تواند بدتر باشد. فکر نمیکنم کار سختی روی یک تمرکز صرف شده باشد، اما بعداً از یک ثانیه هم برای بهبود آن استفاده نکردهاند.
کارگردانی که همیشه در فیلم The Man Who Killed Don Quixoteهایش کارهای دیوانهکنندهای انجام میدهد اما همیشه شخصیتپردازی میشود. با قرار دادن دوربین در یک راه عالی برای روایت فیلم. در این مورد، من یک هواپیمای معمولی شما را ندیده ام. او فیلم را تا بی نهایت طولانی کرده است. تمام دنیا را خسته می کند. او بلد نیست بازیگرها را کارگردانی کند.
دکوراسیون، گریم، آرایشگاه آنقدر بد است که هیچ چیز را باور نمی کنی. مثل رفتن به یک مکان عالی و انجام هیچ کاری معتبر نیست. همه چیز به عنوان مجموعه ای برای یک فیلم دیده می شود.
چه ضرری برای سینمای این کارگردان بزرگ
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.