"یاماشیتا" متوجه می شود که همسرش وقتی او در خانه نیست با مردی ملاقات می کند به همین دلیل ناگهان به خانه بازگشته و او را به قتل می رساند.پس از هشت سال تحمل زندان او به دهکده کوچکی رفته و یک آرایشگاه تاسیس می کند.روزی او زنی بیهوش را که دست به خودکشی زده پیدا می کند که او را به یاد همسرش می اندازد و...
تاکورو یاماشیتا» (یاکوشو)، کارمند ساده، همسرش را با مرد دیگری غافل گیری می کند و چنان از خود بی خود می شود که هر دو را می کشد. هشت سال بعد، «یاماشیتا» با ضمانت یک روحانی بودایی که در چیبا زندگی می کند، از زندان آزاد می شود. اگرچه او از زندگی گذشته اش فاصله گرفته اما هنوز از یادآوری جنایتی که مرتکب شده رنج می برد.
تاجری همسر زناکار خود را می کشد و روانه زندان می شود. پس از آزادی، آرایشگاهی باز می کند و با افراد جدیدی آشنا می شود و تقریباً با هیچ کس به جز مارماهی که در زندان با او دوست شده بود صحبت نمی کند.
یاماشیتا کارگر یقه سفید می فهمد که همسرش هنگامی که او غایب است معشوقه ای به وی مراجعه می کند ، ناگهان به خانه برمی گردد و او را می کشد. پس از هشت سال زندان ، او برای زندگی در یک دهکده کوچک برمی گردد ، یک آرایشگاه را باز می کند (در زندان به عنوان سلمانی آموزش دیده) و تقریباً با کسی صحبت نمی کند مگر با مارماهی که در زندان با او "دوست" شده است. یک روز او بدن بیهوش کیکو را پیدا می کند که اقدام به خودکشی کرده و همسرش را به او یادآوری می کند. او شروع به کار در مغازه اش می کند ، اما او اجازه نمی دهد که به او نزدیک شود
دانلود فیلم The Eel 1997 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
اگر فیلم خلأ خودش را قبول می کرد، می توانستم به آن امتیاز بیشتری بدهم. در نقطه ای که The Eel سعی کرد خود را به عنوان چیزی عمیق بپوشاند، همه چیز شروع به خراب شدن می کند. تمام روشهای تفکری که توسط آن از طریق "قرقره" آموزش داده میشود، فقط معمولی ساده است، و حداقل میتوان گفت که گستردهتر به داستان موضوع است.
در طول بررسی میخواستم که رئیس سعی کرد به ما نشان دهد که شخص اصلی وقتی مارماهی خود را بیان می کند، چه چیزی را مورد خطاب قرار می دهد، به این دلیل که به نظر می رسد مارماهی رابط عادلانه ای است که او داشت و تفاوت بزرگی برای او ایجاد می کند. سپس، در آن مرحله، احتمالاً میتوانیم شخص اصلی را یک قطعه بهتر درک کنیم، و کراوات بین او و مارماهیاش را بهتر درک کنیم. در هر صورت، زمان بینظیری که ما شاهد آن هستیم این است: شخصیت اصلی در کنار مخزن شیشهای قوز کرده و با صدایی لطیف، با چهرهای پر از نگرانی و با حضور همسایه از مارماهی پرسید: «دوست داری؟» آن اینجا؟" کل صحنه آنقدر احمقانه و ناخوشایند است که آزاردهنده است.
آنچه که بیش از هر چیز دیگری مرا آزار می دهد، رفتار فرد اساسی نسبت به کار اشتباهش است. The Eel به حدی حیاتی است که زیربنای کل فیلم را شکل می دهد. به این ترتیب یک منشأ ناتوان و مبهم همه چیز را زیر و رو خواهد کرد. با این حال، دوباره رئیس ما را به یک آشفتگی درهم کشید.
اکنون این موضوع به خودمان منتقل شده است، ظاهراً ما دو انتخاب برای کار داریم. در وهله اول تاوان قتل خود را داد. سپس چیزی که اساساً از فیلم می بینیم، روشی است که قتل یک زن توسط یک مرد با نجات ناخواسته جان یک زن دیگر بازیابی می شود. از آنجایی که همه چیز در مورد بانوی نجات یافته کاملاً بدون شخص اصلی اتفاق افتاده است (واقعاً توجه داشته باشید که چیز زیادی در فیلم The Eel رخ نداده است) و هیچ توبه یا تلاشی از هیچ ساختاری از او انتظار نمی رود، به نظر می رسد که احیاء متواضعانه باشد. و برای بیننده مفید است.
سپس در صورتی که به قطعنامه دوم برسیم که او هرگز عذرخواهی نکرد، با یک نگرش به شدت ترسناک روبرو می شویم. به چه دلیل شخص بنیادی شایسته «خوشبختی» در پایان فیلم است؟ آیا شخص اصلی واقعاً نیمه بهتر خود را از روی رویا کشته بود؟ آیا رئیس به نزدیک شدن یک بدبختی دیگر اشاره می کند؟ سپس اشاره فیلم در آن نقطه کاملاً تنظیم می شود. با این حال، تکمیل فیلم، جایی که بانوی نجاتیافته با لبخند و آرامش خودرویی را که در شب گرم و پس از رها کردن کیسه ناهار به بیرون میرود، مشاهده میکند، به اندازه کافی مزاحم برای از بین بردن این استفاده است. سپس، با فرض این که اعتقاد رئیس این باشد که تخلف بدون احساس انجام شده توسط شخص اصلی فقط پس از 8 سال زندان قابل بخشش است، او بینش کافی برای مشروعیت بخشیدن به آن ارائه نمی دهد. ما هرگز فرصتی برای شنیدن اعتماد به نفس همسر کشته شده قبل از افزایش تیغه آشپزخانه نداریم. از اطلاعات اندکی که در مورد همسر کشته شده به دست می آوریم، به نظر می رسد که او بدون تزلزل (یعنی با فرض خیانت رخ داده)، اساساً یک زن خانه دار آگاه و توانا است و هیچ درگیری جدی بین او و همسرش وجود نداشته است. شخصیت اصلی.
اگر شخصیت بی احساس شخصیت اصلی، هر چند فراموش شدنی و یک لایه، بتواند بفهمد که چگونه خوب به نظر می رسد، هر شخصیت باقی مانده در فیلم The Eel از غریبگی به جنون می رسد. خیلی ها، به خصوص مادر دیوانه، باید برای همیشه فراموش شوند. هیچ کس نمی تواند فقط منطق را نمایندگی کند. به عنوان مثال، خانم نجات یافته. چه چیزی باعث شد که بعداً از دیوانه و خودویرانگر بودن او در زندگی واقعی امیدوار و محکم شود؟ چرا او به عنوان دختری از یک خانواده ثروتمند، بینش کار در آرایشگاه را دارد؟ علاوه بر این، به طور خاص، چه چیز دیگری علاقه او را نسبت به شخص اصلی برانگیخت، غیر از این که او جسد او را شناسایی کرد و با پلیس تماس گرفت، بنابراین به طور ضمنی جان او را نجات داد؟ اگر محدود کردن انگشت بریده شده را بتوان بهعنوان نوعی تنظیم برای این بهبود پیرنگ در نظر گرفت، در آن مرحله، به همان اندازه غیرمنتظره و غیرمنتظره به نظر میرسد که سایر پیشرفتهای داستانی باقیمانده در این فیلم. نگرانی شخصیت اصلی دور دست از آن انگشت بریده ناگهانی و ناگهانی احساس می شود. آیا رئیس به خاطر نمی آورد که او کاملاً دست به کار نشده بود تا خودش را در آن ببندد و از دیگران، به ویژه زن ها دور بماند؟
همه معماها، هیچ پاسخ دلپذیری داده نشد...... شاید بزرگترین معما این است که چگونه در جهان در آن سال این آشغال در کن برنده شد؟ این قطعا فیلم خوبی نیست. The Eel تقریباً مانند اکثر فیلمهای ژاپنی معاصر، تقریباً از همه دیدگاهها بمباران شد.
دانلود فیلم The Eel 1997 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
The Eel پیچیده و لذت بخش بر اساس مطابقت ها و تفاوت ها ساخته شده است. در میان صحنه و جامعه، انسان و طبیعت، در میان غیر درگیر و پویا، مرگ و زندگی، سلامت روانی و دیوانگی، خفقان و بی بند و بارها، جنسیت و بردباری، تقلید و بدبختی، دوری و احیا. بسیاری از رشتههای این موضوعات در مثالی گیجکننده به هم تنیده شدهاند که مخالف بررسی کامل است. با این حال، «مارماهی» در همه جا سرعت دارد و تماشای آن و لذت بردن از آن دشوار نیست.
The Eel در ژاپن اتفاق میافتد، کشوری که عموماً خودآموز و سازگار با ملتها است، و این نقطهی پایانی است. و موانع شباهت و کنترل که بررسی می شوند. رفتار بررسی می شود، احساسات درونی حفظ می شود. با این حال، وقتی افراد در داخل جستجو میکنند، بخاری وحشتناک پیدا میکنند.
صحنهای که در اینجا وجود دارد، خشکآلود، بینظیر، خشکی ساحلی است که به طرز خیرهکنندهای در محدودهای خاموش گرفته شده است که مظهر موضوع فیلم است. افراد نیز در اکثر موارد اعضایی آرام، ظریف و سازنده جامعه هستند. به هر حال وحشیگری و تأثیر ناراحت کننده ای که با شکسته شدن استانداردها در زندگی آنها ایجاد می شود: یک خانم به طور جدی، هیجان زده، رسوا آمیزش می کند. شخص مهم او او را پیدا می کند و در همان عمل او را تا حد مرگ مجروح می کند. پس از هشت سال زندان، یاماشیتا زودتر از موعد آزاد می شود، و از آنجا خارج می شود، و با همراهی دوست مارماهی خود، یک آرایشگاه باز می کند. او پس از تلاشی برای خود ویرانگری، کیکو را غافل می یابد و او شروع به کار برای او می کند. او همچنین از مادر دیوانه و معشوقه بدجنس ناراحتش در حال زایمان است. در میان یاماشیتا و کیکو شفقت سریعی وجود دارد، شفقتی که او به ویژه نمی تواند خود را مجبور به برقراری ارتباط کند و با مسئولیت و ترس خود به سرکوب و استعفا می رود.
هر یک از این شخصیت های اصلی مقایسه کنید. با شخصیت های مختلف در فیلم The Eel، سازمانی از یکنواختی و تفاوت. به این ترتیب، ناتوانی یاماشیتا در برقراری ارتباط با اشتیاق خود برای کیکو، در مقابل دوجیما قبل از عشق ورزی با او، و تهاجم مجرم سابق فردی قرار می گیرد. سابق یاماشیتا را عذاب می دهد و با کاستی هایش او را تحریک می کند تا اینکه به روح ذهن خلاق یاماشیتا تبدیل می شود. تعهد همسر یاماشیتا نیز، طنین را در طبیعت وابسته به عشق شهوانی کیکو دنبال می کند - و در هر دو زن تضمین می کند که در هر نقطه ای که یاماشیتا برای ماهیگیری می رود یک جعبه ناهار بدهند. در پایان، مرد داوطلب میشود تا انتظار پدری فرزند متولد نشده کیکو توسط دوجیما را داشته باشد.
تلاشهای شخصیتهای فرعی فیلم برای پیوند دادن ثبات تبآلود گذشته و آرامبودن، به طنز میبخشد، هرچند آرامش کمی دارد: حرکت اسپانیایی مادر کیکو با این وجود نشانهای از دیوانگی اوست، و همراه یاماشیتا در تثبیت رسیدن به بشقاب پرندهها به دنبال چیزهای دور از دسترس و مضحک میگردد. عکسهای فوری ناهماهنگی و طنز در بیشتر موارد با لمسی ملایم ارائه میشوند، اما این تغییر در نبرد اوج آرایشگاه کمتر خوب است. این ثانیه حیاتی در فیلم The Eel، زمانی که یاماشیتا با دوجیما و هولیگانهایش در برابر گذشته او و او میجنگد، بهعنوان درول ثبت میشود. طنز آزاردهنده است.
در پایان بهبودی وجود دارد، با این حال تمایز عرفی با مزاحم حل میشود، باز هم بهطور محجوبانه، آرامی. یاماشیتا، آزادی مشروط او شکسته شده است، به مدت یک سال به زندان باز می گردد. کیکو برای معرفی فرزندش و ترخیص یاماشیتا محکم آویزان است. دوستی دوباره برقرار می شود - با همه حساب ها. مارماهی سرانجام منتشر شد.
«مارماهی» فیلمی نامشخص و پیچیده است، با پیشروی تصاویری که نیاز به بیش از یک بازبینی و بیش از این یادداشت مختصر دارد. با این حال، انجام این کار یک تجربه جبران کننده خواهد بود. حوزههای قدرت جدی فیلم امامورا، محجوب، گرم و در عین حال اساسی است. این بازدیدهای متعدد را جبران خواهد کرد.
دانلود فیلم The Eel 1997 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
مسئولیت و احیاء موضوعات اجتناب ناپذیر The Eel عجیب، ناراحت کننده و فوق العاده زیبا از شوهی امامورا است. پیامدهای از دست دادن سریع کنترل، این داستان را شکل میدهد بهگونهای که چنین شانسهای زندگی - به تدریج - آشکار میشوند و امامورا میداند چگونه ما را در این داستان عجیب با خود همراه کند و تا حد زیادی در مقابل گروهبندیهای عجیب و غریب و توهمآمیز متوقف شود. و تصور ما از واقعیت را تغییر دهید.
تاکورو یاماشیتا (کوجی یاکوشو) یک کارگر معمولی است که شبهای خاصی را به دنبال بازی و غذا میگذراند و همسر جدا شدهاش، امیکو (چیهو ترادا) او را میفرستد. با تنقلات جعبه ای تاکورو نامه ای ناشناخته دریافت می کند که نشان می دهد طرف مقابلش درگیر روابط خارج از ازدواج است در حالی که برای ماهیگیری فرار می کند. تاکورو که بی اعتماد است، زود به ساختار ماهیگیری شبانه اش باز می گردد تا متوجه شود که فرد مهمش در رابطه جنسی پرانرژی شرکت کرده است و تاکورو او را تا حد مرگ مجروح می کند، سپس با دوچرخه به مقر پلیس می رود و خود را برای قتل ایمیکو تسلیم می کند. او مدتی در بازداشت است و خود را با زندگی بیوقفه زندانیها وفق میدهد، دستیار اصلی او یک مارماهی خانگی است که او معتقد است میتواند با او ارتباط برقرار کند.
تاکورو پس از اخراج از زندان، تحت بازداشت قرار میگیرد. نظارت یک روحانی دلسوز که به او کمک می کند تا آرایشگاهی را شروع کند، زندگی جدایی آرامی را ادامه دهد، همراهان اصلی او مارماهی خانگی اش و فردی عجیب و غریب است که یک ایستگاه صحرایی راه اندازی کرده است تا افراد خارجی را از فضا جذب کند! همه چیز ساکت است تا زمانی که او کیکو (میسا شیمیزو) را تجربه می کند که عمداً شبیه همسر کشته شده اش می شود و مطمئناً از تکه های خودش خود ویرانگر است که می خواهد خطر ارثی مادرش که از نظر فکری ناراحت است و انعقاد خودش با دنیایی پنهان را بی اعتبار کند. ایجی دوجیما (توموروو تاگوچی)، مردی که او را تحت نفوذ خود نگه می دارد تا پول نقد مادر دیوانه را به دست آورد، روی نقشه های بدخواهانه خود متمرکز شد. تاکورو کیکو را از تلاش خود ویرانگری نجات میدهد و روحانی از او میخواهد که کیکو را بهعنوان دستیار انتخاب کند.
آرایشگاه به خوبی با هم کنار میآید و تاکورو و کیکو همکاران خوبی میسازند. تاکورو واقعاً به خاطر مقصر بودنش برای قتل شخص مهمش مرده است و خودش را درگیر پیشرانه های گرامی کیکو نمی کند. تعداد زیادی از تشبیهات بین Emiko مرده و Keiko وحشت زده وجود دارد. با این حال، وقتی هر یک از قدرتها در اوج فیلم سقوط میکنند، تاکورو اذعان میکند که میزان گذشتهاش با رویا/رویای بد آمیخته شده است و به طور مشابه، چقدر زمان حال او به همکاری او با کیکو (که در حال حاضر باردار دوجیما است) متکی است. کودک)، روحانی، همراه علمی تخیلی او و قدرت هایی که ممکن است کیکو و حضور آرام او را نابود کنند. بسته شدن، که توسط سنگ بنای جنگ آسیب دیده است، شکستگی های پوشش ذهنی تاکورو را آشکار می کند و فرصت های احیا را به شیوه ای ظریف باز می کند.
درجات زیادی از ترجمه برای این داستان و بررسی وجود دارد. هر یک از آنها تماشاگر اولیه The Eel کوچک از لذت بازی شطرنج که امامورا برای ما میسازد را انکار میکنند. بازی قوی است، صحنه های شب فوق العاده هستند، و صحنه های روز تقریباً به اندازه این واقعیت کنونی که در آن زندگی می کنیم، آشفته ظاهری هستند. میتوان پیشرفتهایی در تغییر، قطعاً در آهنگ ملودیک و در کار دوربین وجود داشت. با این حال، آنها نقصهای جزئی در The Eel هستند که در آزمون ورود به روش فکری دیگری با روان مرتبط میشوند. یک فیلم کوچک عجیب و غریب، این، و برای همه مناسب نیست. گریدی هارپ
دانلود فیلم The Eel 1997 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
تاکورا یاماشیتا (کوجی یاکوشو) به دلیل کشتن نیمه بهتر خود و عزیزش در یک خشم آرزومند هشت سال در زندان گذرانده است و تلاش میکند تا با باز کردن یک آرایشگاه در گوشهای از ژاپن، خود را بازگرداند. با وجود این، گذشته او او را در فیلم The Eel مارماهی اثر شوهی ایمامورا، برنده جایزه نخل طلای کن 1997 با «نمونه گیلاس» کیارستمی مییابد. با توجه به رمان آکیرا یوشیمورا در تاریکی می درخشد، مارماهی یا طنزی پوچ گرایانه است، نمایشی در مورد بهبودی، غزلی عجیب در مورد شرایط شناخت، سرد کننده ستون فقرات در مورد حسادت و انتقام، یا تمام موارد ذکر شده در بالا.
همانطور که فیلم باز می شود، یاماشیتا، کارگر یک سازمان عظیم آرد، از مطالعه نامه ای ناشناخته در قطاری که از محل کار به خانه بازمی گشت تعجب می کند و به او نشان می دهد که نیمه بهترش وقتی ناپدید می شود او را تضعیف می کند. در حال حاضر سفرهای ماهیگیری با کوتاه کردن یکی از گردشهایش، او حوالی نیمهشب برمیگردد تا نیمه بهترش، امیکو (چیهو ترادا) را در رختخواب با یکی از عزیزانش پیدا کند. او با گرفتن یک تیغ قصاب، بیرحمانه آن دو را مجروح میکند و سپس به آرامی دوچرخهاش را به مقر پلیس نزدیک میبرد و خود را تحویل میدهد. پس از هشت سال زندان، او را به یک روحانی پیر بودایی تحویل میدهند و مشروط میکنند. دور و دلهره، یاماشیتا یاماشیتا یک مارماهی خانگی است که به او اعتماد دارد ("به آنچه من می گویم توجه می کند"). او آرایشگاهی را در یکی از بخشهای استانی ژاپن باز میکند، اما پس از اینکه بانوی جوانی به نام کیکو (میسا شیمیزو) را از خود ویرانگری نجات میدهد و به او کاری در مغازهاش میدهد، زندگیاش آشفته میشود. یاماشیتا که همسر قبلی خود را به خاطر بسپارد، از نزدیکی طفره می رود، اما در هر صورت مجذوب او می شود و وقتی به ماهیگیری می رود به او تنقلات جعبه ای پیشنهاد می دهد.
یاماشیتا با خشم از تلاش برای دوری کردن، چند مورد را جلب می کند. شخصیت های نزدیک که طرح را به جایی جدید منتقل می کنند. اینها شامل یک هموطن جوان است که پست استایلیست خود را می گیرد تا بشقاب پرنده ها را بکشد، یک دوست ماهیگیری که قصد دارد ابزاری برای به دست آوردن مارماهی ها بدون آسیب رساندن به آنها داشته باشد، و همکار قبلی خود در زندان، تاموتسو تاکاساکی (آکیرا ایموتو)، یک الکلی بدحساب که سوتراهای بودایی و سوتراهای بودایی را ارائه می کند. به او کمک می کند تا تظاهرات گذشته خود را به خاطر بیاورد. داستان، که تا این لحظه دارای یک بخش دایرهای پر هیجان بوده است، مدتها قبل به طنزی محدود تبدیل میشود که مادر سادهاندیش کیکو در حال انجام حرکات فلامنکو ظاهر میشود و معشوقه قبلی کیکو با درخواست پول نقد از مادرش بازمیگردد. ساکنان و شرکای نیمه جنایتکار دلبر در آخرین بار در آرایشگاهی شرکت میکنند که میتوانست آن را از سه قلاده بیرون بیاورند.
مارماهی در مواقعی شخصیتی باشکوه و شامل یادگیری در مورد یک مردی که تلاش می کند زندگی خود را تغییر دهد در زمانهای مختلف، هر چند که ممکن است، این ترکیبی از طرحها و طرحهای فرعی، شخصیتهای یک لایه و تصاویر سنگین است که به سادگی با ساختگی چوبی آسانتر میشوند. گروه بشقاب پرنده بشدت ضعیف است و به نظر می رسد رفتار خنده دار مردی که به سختی از زندان خارج شده است، نادرست است، زیرا او مانند یک سرباز راه می رود، سپس، در آن نقطه، یک خدمه دونده را تعقیب می کند که در حال عبور از زندان هستند. ایمامورا گفته است: "اگر فیلم های من درهم و برهم است، احتمالاً به این دلیل است که من یک سینمای فوق العاده را دوست ندارم." من متوجه هستم که همه چیز به طور کلی نرم نیست و زندگی ما بارها ترکیبی از نمایش و ساختگی است، با این حال ترکیب عجیب و غریب The Eel از شخصیت های خاص و اجزای کاملاً متفاوت آن را از ملاقات به عنوان یک کل لذت بخش باز می دارد.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.