در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم The Blue Bird 1940... لطفا منتظر بمانید ...
«میتیل»و برادرش «تیلتیل » فرزندان هیزم شکن فقیری هستند که پری ،آنها را برای یافتن پرنده خوشبختی به سفری در زمان گذشته ،حال و آینده میفرستد.
دانلود فیلم The Blue Bird 1940 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من آن را در جایی تنظیم کردم که شخصیت شرلی تمپل به سادگی با جادوگر/پیکسی ملاقات می کرد، بنابراین متوجه نشدم که این بانوی جوان بچه ای ناخوشایند است و متوجه نشدم سگ حیوان خانگی آنها یک بولداگ است.
من بی درنگ انجمن اوز را دیدم، با این حال این داستان بسیار مبهم تر و مشکل تر به نظر می رسید. بچهها از قبرستانی دیدن میکنند که در آنجا سنگ قبرهای پدربزرگ و مادربزرگشان را میبینند که به این دلیل که کسی به آنها فکر میکند آگاه هستند. پدربزرگ ها و مادربزرگ ها از اینکه جوان ها به آنها سر می زنند خوشحال هستند، اما در آن لحظه خانم جوان می خواهد که باید فوراً آنجا را ترک کنند، حتی اگر مادربزرگ به شدت نیاز دارد که آنها بمانند تا بتواند برای آنها یک تارت سیب گرم کند (او آن را دو بار مشخص می کند) . نمیتوانستم شک نکنم که خانم جوان به شدت بیقرار است که چنین اوقات خوشی را با پدربزرگ و مادربزرگ بگذارد که ظاهراً خیلی دلتنگش شده بود و از دیدنش بسیار خوشحال بود، فقط به این دلیل که به دنبال چیزی بود که انتظار داشت او را خوشحال کند.
نمیتوانستم شخص گربهسان را مرتب کنم. به چه دلیل او میگوید که تلاش محترمانهای انجام میدهد تا جوانها را از ردیابی پرنده آبی باز دارد و در مورد به تعویق انداختن آنها اینقدر بد رفتار میکند؟ در صورتی که پرنده را ردیابی کنند، چه پیشرفتی می تواند برای او ایجاد کند؟ من درک می کنم که افراد خاصی معتقدند که همه گربه سانان در حال نقشه کشی هستند، با این حال فکر نمی کنم کسی باشد که بتواند واقعاً افرادی را که با آنها زندگی می کند بکشد! مکان زندگی در اسراف گیج کننده بود. از همان ابتدا، آقا و خانم اسراف از بچه ها دعوت کردند و به آنها آموزش دادند که چقدر زندگی در خانه آنها عالی است و نمی توانستند برای دادن لباس های اسراف به آنها دست نگه دارند. قبل از اینکه متوجه شوید، بچه ها در حال دعوا هستند که چه کسی با کدام اسباب بازی بازی می کند و بزرگترها نمی توانند وقت خود را با آنها تلف کنند. آقای اسراف همه چیز را به جز بی اعتنایی به خانم جوان وقتی به سراغش می آید و او را با لحنی نابخشودنی خطاب می کند و منحصراً به این فکر می کند که آیا پای نقرسی او صدمه می زند یا خیر.
تعدادی از تحلیلگران به صحنه آخر اشاره کردند. جایی که بچه ها با نوزاد متولد نشده ملاقات می کنند. اینکه چرا این جوانان متولد نشده در سنین مختلف یک معما بود و این صحنه برای من غم انگیزترین صحنه بود. بانوی جوان با خواهرش ملاقات می کند که هنوز حامله نشده است، با این حال خواهر می گوید که قبل از ناپدید شدنش خیلی خوب با آنها نخواهد بود (درگذشت)، و شخصیت شرلی تمپل چه می کند؟ خواهر را در آغوش میگیرد و گودیهایش را در میآورد و میگوید: «به مادر توصیه میکنم از تو انتظار داشته باشد» و جمع کردن او خیلی عالی بود. آیا او همه چیزهایی را که بچه به او می گفت درک نمی کرد؟ بعلاوه، بچه ای که انتظار داشتم آبراهام لینکلن بزرگ شود، او فردی بدبخت بود. او حتی سعادت زندگی جوانی را برای پیش بینی نداشت. او بدبخت تصور می شد و برای همیشه بدبخت می ماند. این چیزی وحشتناک برای هر کسی است که تصورش را بکند، که افراد می توانند بدانند چه زمانی قبل از اینکه باردار شوند، به سطل لگد می زنند و پس از آن به زندگی خود ادامه می دهند، درست به عنوان راهی برای پایان دادن به چیزی که قطعا می دانند سرنوشتشان است.
بیایید دو جوان متولد نشده را به یاد بیاوریم که آنقدر یکدیگر را گرامی داشتند که طاقت جدایی را نداشتند. من انتظار داشتم که شخصیت Dad Time به آنها بگوید که استرس نداشته باشند، که آنها یک روز دور هم جمع می شوند تا یکدیگر را بپرستند، اما وضعیت اینطور نبود. بدون شک، پدر تایم با خشم بچه را از خانم جوان که به شدت ناله می کرد، راند. به سختی می توان روال های روزمره ای را که این دو نفر روی زمین تجربه می کردند، زمانی که آنقدر ناراضی بودند، درک کرد. همچنین، با در نظر گرفتن این که آنها هرگز پرنده آبی را پیدا نکردند، به نظر می رسید که آن دو به طور غیرمعمول در مورد آن شاد باشند. صادقانه بگویم، من چیزی در خیال پردازی آنها ندیدم که وقتی بیدار می شوند آنقدر سعادتمند شوند. بدون در نظر گرفتن این موضوع، من تصور میکنم که آنها نسبت به قبل ناامیدتر خواهند شد.
همانطور که گفتم، من نمیدانستم که سگ سگ بولداگ است، بنابراین ساختار انسانی او را به گونهای کثیف ساخته است. ترسیده از کسل کننده و نالایق برای قهرمانی در برابر سگ های مختلف، نه قافیه داشت و نه دلیل. همچنین، اگر گربه در آتش مرده باشد، به چه دلیلی میگوید صبح روز بعد در خانه بوده است؟ با در نظر گرفتن همه چیز، علیرغم این واقعیت که صحنه ها برای دیدن زیبا بودند، فکر می کردم که این یک داستان فوق العاده دلسرد کننده است و برای نوجوانان کوچک تجویز نمی شود تا ببینند، با در نظر گرفتن هر یک از ارجاعات به مرگ. جهنم، فکر نمی کنم حتی یک بار دیگر آن را تماشا کنم، این چقدر ناامید کننده بود.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.