در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم Jeremiah Johnson 1972... لطفا منتظر بمانید ...
«جرمیا جانسن» (ردفورد)، مردی جوان و تک رو که از شهرنشینی به تنگ آمده، در سال 1830 به کوهستان راکی می رود. در آن جا یک شکارچی (گیراش) او را می بیند و زیر پر و بالش را می گیرد. «جرمیا» روش زندگی در طبیعت وحشی را از شکارچی می آموزد و آرام آرام متکی به خود بار می آید...
یک سرباز کهنهکار مکزیکی-آمریکایی دوره جنگ به نام «جرمایا جانسن» برای تجربه زندگی به دور از انسانها به کوهستان میرود. طولی نمیکشد که وی با یک مرد مرموز ملاقات میکند و دوره آموزشیاش برای فراگیری مهارتهای مورد نیاز به منظور بقا در این محیط آغاز میشود.
"جرمیا جانسن" (رابرت ردفورد)، مردی جوان و تک رو که از شهرنشینی به تنگ آمده، در سال 1830 به کوهستان راکی می رود. در آن جا یک شکارچی او را می بیند و زیر پر و بالش را می گیرد. "جرمیا" روش زندگی در طبیعت وحشی را از شکارچی می آموزد و آرام آرام متکی به خود بار می آید... * نسخه دوبله پارسی "جرمیا جانسون" (حسین عرفانی، جواد پزشکیان، کنعان کیانی، شهلا ناظریان، مهدی آرین نژاد و...) | سینک اختصاصی
در اواسط قرن نوزدهم ، ارمیا جانسون پس از برجسته ای در ارتش ایالات متحده ، تصمیم گرفت که زندگی با تنهایی و از همه مهمتر صلح را با زندگی با طبیعت در کوههای مرزهای غرب آمریکا ترجیح دهد. این طرح مستلزم یافتن یک قطعه زمین برای ساخت خانه است. این تلاش به پایان می رسد کاملاً آن چیزی که او تصور می کرد ، نیست ، زیرا برای یافتن جای پای او ، به کمک دیگران نیز نیاز دارد و به نوبه خود دوستان و آشنایان خود را در طول راه متحیر می کند ، عده ای که بیشتر از آنچه تصور می کردند بخشی از زندگی او می شوند. شاید مهمتر از همه ، برخی از این افراد دانش لازم را در مورد چگونگی همزیستی با بسیاری از قبایل هندی ، از همه مهمتر کلاغ ، در سرزمینشان در کلرادو ارمیا در نهایت تصمیم بگیرند
دانلود فیلم Jeremiah Johnson 1972 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
مردی در دهه 1840 تمدن را رها می کند و به قصد زندگی یک شکارچی و تله گیر به سمت کوه های راکی می رود. دیدن یک مرد که سعی می کند با شرایط محیطی باشکوه اما خشن و غیرقابل بخشش کنار بیاید، و گاهاً برخوردهای کوتاه با انسان های دیگر، که نیمی از آنها تصمیم به کشتن او دارند، می تواند به راحتی خسته کننده شود. (همه به جز دو نفر از نیمی دیگر بی تفاوت هستند.) من نمی توانستم این کار را انجام دهم.
داستانی مانند این به راحتی می تواند اشتباه پیش برود، به عنوان مثال در "Castaway" این اتفاق افتاد. اما با کمک رابرت ردفورد فوق العاده محبوب و خوش تیپ، سازندگان فیلم موفق می شوند این کار را انجام دهند. به سختی یک لحظه کسل کننده وجود دارد.
هیچ چیز آنطور که انتظار می رود از بین نمی رود. در ابتدا، ردفورد چیزی در مورد بقا در بیابان نمی داند. در نهایت او توسط یک شکارچی قدیمی گریزلی به نام ویل گیر جذب یک طلسم کوتاه می شود، که از او اصول کنار آمدن از یک روز به روز دیگر را می آموزد.
البته فیلم به ردفورد بستگی دارد. علیرغم جذابیت شخصی او به کوههای یوتا، به نظر میرسد که انتخاب ضعیفی است زیرا او یک بازیگر مینیمالیست است و با یک چشم چرخاندن گیگابایت اطلاعات کاملی را منتشر میکند. و کارگردان، سیدنی پولاک، استاد انگست شهری، انتظار دارد که ما با این مرد درگیر شویم؟ اما خونسردی ردفورد در واقع فیلم را جذابتر میکند، زیرا از طریق سکوت خود، عنصری از تضاد همزمان با رویدادهای اطرافش را معرفی میکند. او ثابت می کند که یک بازیگر فیزیکی خوب است، اما او تقریباً یک سوراخ در داستان است، به عنوان یک کل فیلم، همان چیزی است که مردمک برای یک کره چشم جذاب است.
ردفورد در اینجا قهرمان نیست، عمدتاً فقط یک روان رنجور معمولی که تلاش می کند جنگ (مکزیکی-آمریکایی) را فراموش کند. بیشتر اوقات ویژگی های زیبای او با ریش کامل پنهان می شود. تنها دو نوع قرارداد قابل انتظار وجود دارد. یکی این است که او به کشتن سرخ پوستان کلاغ ادامه می دهد و آنها یک به یک به او حمله می کنند و اگرچه اغلب زخمی می شود، اما او همیشه پیروز است. دوم اینکه او به اشتباه با یک زن مسطح (یا سالیش) ازدواج می کند و بنا به شرایطی مجبور می شود یک پسر سفیدپوست لال را به فرزندی قبول کند. آن وقت شبیه سازی یک خانواده وجود دارد. بعد از اینکه کمی با هم آشنا می شوند، با هم هاکی روی چمن بازی می کنند. (هوم هوم، بیننده باهوش می گوید.) اما آنها برای او گم شده اند زیرا او تصمیم می گیرد به برخی از سفیدپوستان سرگردان کمک کند، بنابراین او دوباره به حال خود رها می شود. پایان مبهم است. مشخص نیست که ردفورد چگونه ظاهر می شود. اگر او از حملات مداوم کلاغ جان سالم به در ببرد، ممکن است به اندازه حیواناتی که می کشد وحشی و تلخ شود. توصیف متفاوت و به همان اندازه واقع گرایانه از زندگی یک تله گیر را می توان در "آسمان بزرگ" اثر A.B. Guthrie یافت -- رمان، نه فیلم.
مقدار شگفت انگیزی از طنز وجود دارد. خوب -- هر گونه طنز در داستان مردی که خودش را در بیابان گیر می اندازد، ممکن است تعجب آور باشد. اما، واقعاً، در حال دویدن با مردی که تا گردنش در خاک دفن شده است؟ ادعا می کند که او هنوز روی اسب مدفون خود نشسته است؟ پولاک، خدا را شکر، واقعاً برای ضربات آسان وارد نمی شود. علاوه بر پنهان کردن ویژگیهای ردفورد، کارگردان موفق میشود از اینکه او برای شنا کردن پیراهنش را دربیاورد، خودداری کند. (سیلوستر استالونه را در این قسمت تصور کنید.) ردفورد و همسر غیرانگلیسی زبانش، مانند فلینت استونز، تبادل نظر دوستانه اما تیزبینانه ای دارند. پس از دوره های طولانی انزوا، وقتی دوستی در دوردست ظاهر می شود، به گرمی به یکدیگر سلام نمی کنند. اصلا به هم سلام نمی کنند. آنها هم خداحافظی نمی کنند. وقتی تصمیم به جدایی میگیرند، یکی میگوید: فکر میکنم به کانادا بروم. دیگری می گوید: «موهایت را نگه دار» و با فریادهای بیهوده پیش خودش سوار می شود. با هندی ها منصفانه رفتار می شود. بعد از اینکه ردفورد به تازگی چهار یا پنج کلاغی را که خانوادهاش را به قتل رساندهاند سلاخی کرد، آخرین نفر را میکشد که شروع به خواندن آهنگ مرگش میکند. ردفورد با چاقویش روی او خم میشود، چشمها به اطراف میچرخند، سپس بدون اینکه او را بکشد، خود را به هم میریزد. دعواهایی وجود دارد، اما آنها واقع بینانه هستند - مانو یک مانو، و کوتاه. هیچ کس از صخره آویزان نمی شود، چه رسد به یک آسمان خراش. ما دو جسد را نمی بینیم که زیر آب در حال تقلا هستند. هیچ یک از خشونت ها در اسلوموشن مد روز نیست. پولاک تا حد زیادی خویشتن داری می کند.
به نظر می رسد که نظرات اجتماعی خوبی نیز وجود دارد -- در مورد طبیعت انسان، در مورد جنگ ویتنام -- اما فضای کافی برای ورود به آن وجود ندارد. و من مطمئن نیستم که بتوانم همه اینها را دقیقاً تفسیر کنم.
دانلود فیلم Jeremiah Johnson 1972 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
فیلم هایی مانند جرمیا جانسون در سال 1972 به همین دلیل است که من سینمای دهه 70 و به طور کلی سینما را دوست دارم. Jeremiah Johnson یک اثر هنری متفکرانه و درونی است. من متوجه شدم که بسیاری از فیلمهای دهه 70 با روشهای مختلف داستانسرایی آزمایش شدهاند. برخی از فیلم ها، مانند Jeremiah Johnson خاص، تمرکز زیادی روی یک روایت قوی ندارند. این وسترن متکی بر تصاویر، موسیقی و افسانههای افسانهای است که دوران «مرد کوهستانی» را تعریف میکند. فیلم نیاز به صبر دارد زیرا داستان با سرعت کم و عمدی روایت می شود. من قول می دهم که به خاطر صبر خود پاداشی دریافت خواهید کرد!
Jeremiah Johnson سیدنی پولاک کارگردان و رابرت ردفورد را دوباره به هم می پیوندد. در طول دوران حرفه ای خود، آنها 9 بار با هم کار کردند! این دومین ویژگی آنها پس از این ملک محکوم است (This Property Is Condemned) در سال 1966 بود. Jeremiah Johnson در ابتدا کلینت ایستوود و سام پکینپا را جفت میکردند، اما این دو با هم کنار نمیآمدند، بنابراین پروژههای دیگری را دنبال کردند. برادران وارنر بدون اینکه کسی روی صندلی کارگردانی قرار بگیرد، ردفورد را برای نقش اصلی انتخاب کرد. ردفورد که مشتاق همکاری دوباره با پولاک بود، او را متقاعد کرد که در Jeremiah Johnson شرکت کند. Jeremiah Johnson به زیبایی در کوههای یوتا در نزدیکی پارک ملی Zion و نزدیک خانه ردفورد در ساندنس (محل جشنواره مشهور فیلم) فیلمبرداری شده است. پس از آب و هوای بدی که تولید را تهدید می کرد، برادران وارنر می خواستند فیلم را در پشت صحنه استودیو فیلمبرداری کنند. پولاک نپذیرفت و پول خود را برای فیلمبرداری فیلم در محل پرداخت کرد. مناظر باشکوه بخشی از این است که چرا فیلم تا این حد خوب کار کرده است.
Jeremiah Johnson توسط جان میلیوس نوشته شده و از دو کتاب Crow Killer و Mountain Man: A Novel of Man and Female اقتباس شده است. اسطوره "مرد کوهستانی" همیشه من را مجذوب خود کرده است و Jeremiah Johnson به خوبی به این اسطوره پرداخته است و در واقع ممکن است بهترین فیلم برای این کار باشد. در حقیقت، جرمیا جانسون به دلیل تمایلات آدمخواری به «جانسون جگرخوار» معروف بود. با این حال، پولاک آن بخش از داستان را کنار گذاشت و عمدتاً بر روی داستانی درباره بقای یک مرد در بیابان نابخشوده تمرکز کرد.
بعد از خدمت به ارتش ایالات متحده در جنگ مکزیک، جرمیا جانسون (رابرت ردفورد) تصمیم می گیرد از جامعه به بیابان کوه های راکی عقب نشینی کند. ایده او این بود که با طبیعت در دنیایی پر از آرامش و تنهایی زندگی کند، اما کاملاً اینطور نیست. به او روش های بقا را تحت هدایت تله گیر خرس، پنجه خرس (ویل گیر) آموزش می دهند. او با جامعهای روبرو میشود که توسط یک گروه مهاجم سرخپوستان ویران شده است و پسر تنها بازمانده کالب (جاش آلبی) را به فرزندی قبول میکند و از سرخپوستان دوست فلتهد همسری به او داده میشود زیرا او پوست سر دشمنانشان را به آنها داده است. جرمیا، کالب و سوان (دل بولتون) با هم در صلح با هم زندگی می کنند تا زمانی که ورود سواره نظام ایالات متحده صلح را از بین ببرد.
یکی از چیزهایی که در مورد سینمای دهه 70 دوست دارم این است که ستارگان سینما نیستند. لزوما برای ساخت یک فیلم تاثیرگذار بسیار مهم است. Jeremiah Johnson یک ستاره در رابرت ردفورد دارد و بیشتر همین بود. یکی دیگر از دلایل کارآمدی فیلم، بازی شگفت انگیز ردفورد بود. او تمام فیلم را پشتش داشت و حتی یک بار هم آن را رها نکرد. هر بازیگر کمتری روی کیفیت فیلم تاثیر می گذاشت. ردفورد دیالوگ زیادی ندارد، اما واقعا نیازی به این کار ندارد. این قیافه و اعمال او است که بیشتر حرف زدن را انجام می دهد.
راستش را بخواهید، Jeremiah Johnson از بسیاری جهات بر من تأثیر گذاشت. به عنوان یک انسان دوستدار طبیعت و به عنوان فردی که اسطوره های انسان کوهستانی را بررسی می کند، می خواستم برای کسری از ثانیه یکی شوم. زندگی در طبیعت با زیبایی طبیعت و به دور از اجتماع، پاکسازی روح است. به هر حال، جرمیا جانسون یک شگفتی است. از فیلمنامه پرماجرا جان میلیوس گرفته تا کارگردانی مطمئن سیدنی پولاک، بازی شدید رابرت ردفورد، فیلمبرداری زیبا از دوک کالاگان، موسیقی محلی تیم مک اینتایر و جان روبنشتاین، حداقل می توان گفت فیلم شگفت انگیزی است. . این داستانی است که از طریق تصویر روایت می شود و به صبر شما نیاز دارد! من بررسی را با یک واقعیت جالب دیگر به پایان خواهم رساند. این اولین وسترن است که در جشنواره کن شرکت می کند!
دانلود فیلم Jeremiah Johnson 1972 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
دوران صید رایگان دهه 1830 بخشی از سخت ترین زمان ها بود، و این وسترن اولیه یکی از فیلم های شماره 1 من سیدنی پولاک است. این به طور کلی بر صید رایگان بیور در غرب آمریکا ثابت می کند. Jeremiah Johnson جناحی نمونه در میان کسانی است که با زندگی و افسانه های آزادگان آشنا هستند. Jeremiah Johnson دقیقاً بر اساس کتاب «مرد کوهستانی» نوشته واردیس فیشر ساخته شده است. فردی که فیشر تصور می کند، ترکیبی از کوه نشینان با در نظر گرفتن افسانه های باورنکردنی مردانی مانند، جگر خوردن جانستون و جان کولتر است. پولاک نیز در سال 1968 «The Scalphunters» را که فیلمی درباره صید در غرب بود، هماهنگ کرده بود. Jeremiah Johnson قبلی ممکن است به ایجاد زمینهای برای مشارکت «جرمیا جانسون» کمک کند.
Jeremiah Johnson گردش جرمیا جانسون را روایت میکند که او زندگی روزانهاش را در کوهها آغاز میکند و انتظار دارد که چیزهای تعارفی داشته باشد. گرفتن تصمیم رابرت ردفورد برای جانسون برای فیلمی در این بازه زمانی عادی به نظر می رسد. پولاک میبایست کسی مانند ردفورد را به عنوان یکی از بازیگران صنعت فیلم میخواست، و علاوه بر این، برای تضمین Jeremiah Johnson کوهستانی دهه 1830، برای جمعیت جوانتر جذابتر و متقاعدکنندهتر به نظر میرسید. علیرغم این واقعیت که ردفورد واقعاً سخت کار کرد، من به طور کلی نمی توانم به این فکر نکنم که استیو مک کوئین چگونه این نقش را بازی می کند. Jeremiah Johnson در پارکهای عمومی مختلف در یوتا فیلمبرداری شده است و شامل صحنهها و صداهای زمستانی بسیاری است که واقعاً به داستان میافزاید.
مانند هر نوع داستان سفر، میبینیم که جانسون چیزها و افرادی را تجربه میکند که کمک میکنند. او در مسیر خود در کوهستان در ابتدا، به نظر می رسد که او در مسیر تبدیل شدن به یک علیت فصل اول است، قبل از اینکه از کمک مرد کوهستانی کهنه سرباز، Bearclaw Crislap با بازی ویل گیر کمک بگیرد. با این وجود، در دنبال کردن همکارانش، او چندان خوش شانس نیست.
Jeremiah Johnson توضیح می دهد که چرا مردان کوهستانی به چنین حضور نابخشودنی سرگردان شدند. ممکن است چیزهای زیادی مانند صید بیش از حد در کوههای خشن خطرناکتر نباشد. چنین چیزهای بی شماری برای کشتن تو وجود داشت. اجزاء، موجودات و سرخپوستان خشمگین نیز به همین ترتیب توانایی داشتند. با وجود این، این اصول تقریباً به اندازه هوای کوه روشن بود، و ظاهراً مردان کوهستانی ارزش آن را میدانستند. به این ترتیب کوه ها مظهر فضیلت بودند - به خدا نزدیکتر بودند - هوا تمیزتر بود. تصاویر ثابتی از نمای سفید پوشیده از برف وجود دارد که به فیلم در انتقال این پیام کمک می کند. شخصیت های Bearclaw و Del Que مرتباً خطوط و پیام هایی را منتقل می کنند که انرژی آنها را برای زندگی کوهستانی و غرور و احترام باورنکردنی برای این حضور بیان می کند. ما می بینیم که کوه ها به عنوان یک شخص شروع به ایجاد می کنند. BearClaw می گوید: "کوه راه خود را پیدا کرد." برای اطمینان، به نظر می رسد که کوه ها با BearClaw صحبت می کنند. علاوه بر این، نسیمها بعداً وقتی ارمیا راه را برای ناراحتی پیدا کرد، آهنگ زنگ خطر را میخواند. این ویژگی فوق طبیعی نیز به شخصیت ارمیا مربوط می شود. او هرگز در مورد توضیحاتش در مورد ترک شهرهای زیر برای زندگی در کوهستان از مرز عبور نمی کند. او اصلاً مانند دل کوئه و بیرکلاو نیست، او انرژی زیادی را برای کوه ها بیان نمی کند.
پس از اینکه جانسون به طور موثر طیف وسیعی از خطرات را در زندگی کوهستانی انجام داد، او دوباره چند خطر را تجربه کرد. در ابتدا افراد زیادی را که هنگام ورود به کوه ها ملاقات کرد، مشاهده نکرد. او دوباره به نوبه خود آنها را ملاقات می کند، و ما شروع به تصدیق می کنیم که سرمایه گذاری ارمیا او را به سفر رفت و برگشت رسانده است و داستان در حال نزدیک شدن به پایان است. در پایان متوجه می شویم که ارمیا سفر خود را به پایان رسانده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.