در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم David and Lisa 1962... لطفا منتظر بمانید ...
فیلم، داستان مردی جوان است که در آسایشگاه روانی، مشکل خود را در محیطی مملو از مشکلات روانی و احساسی درک می کند. او با "لیزا" زنی که از اختلال هویت رنج می برد صمیمی شده و...
دانلود فیلم David and Lisa 1962 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
بدبخت خانم کلمنس! یک مادر که به طور جدی معلول می شود تا به فهرست مورد نیاز فرهنگ ما اضافه شود. او برای تبدیل فرزندش، دیوید، به یک «وسواس اجباری» مورد نیاز است. با محروم کردن او از پرستش، سوق دادن او به سمت پیشرفت و موفقیت. با غالب بودن بیشتر از همسر نان تست شیرش. او باید با تحریک آمیز بودن هر چند ژانر، شگفت انگیز و در عین حال باحال، تضاد فرزندش، و در عین حال کمتر قابل توجه، نیمه بهترش، و متخصصان پسرش را تجربه کند - «زندانی» فردی پسرش، یک جوان دیوانه ی جنسی را نیز اضافه کنید. "13 دختر را کوبید" و مادرش یک هوکر است.
به هر حال، دیوید ترسناک از زمان و مرگ است، و اینها را با مادر جامعه بالا خود در میان می گذارد. از آنجایی که او وحشی، غیر باز و غیر دفاعی است، خود تماس می تواند او را بکشد. با فرض اینکه او بی احساس است، با توجه به این واقعیت است که مادرش است. با این فرض که او به طور کامل به دنیا نادیده گرفته شده است، مقصر مادر مقصرش نیست. به احتمال زیاد او نمی تواند خلق کند، به سبک فرویدی است، زیرا مادرش بر پدرش حکومت می کند و متعاقباً دیوید را به بند مادر و پدرش راه دیوید را به دنیای بزرگتر تبدیل می کند، «هیچ چیز مارشمالو». پس این است که خانم کلمنس هم یخ است و هم زمین، دور و غوطه ور، سرد و چسبنده - به بچه ای که او به دنیا آورده است. این زمان مادری و عشق مادری است که تماس را برای دیوید تهدید کننده می کند. علاوه بر این، تحقیر و تحقیر او از او به عنوان مرحلهای برای بهبودی در نظر گرفته میشود: «والدین شما را در زمانی که ناتوان هستید و زمانی که خوب هستید، دوست ندارند.» خانم کلمنس، اساساً یک مادر زیادهروی است که خیلی کم مادر میکند.
مادر واقعی، زنی است که فرزندش را در ایستگاه راهآهن در آغوش میگیرد، در شبی که دیوید از مسمومیت خود دور میشود. خانه والدین عشق این مادر نامحدود، برانگیزاننده و بخشنده است و دیوید او را به عنوان مادر خاص خود تضمین می کند. با او به عنوان یک مادر، او به قول دکتر سوینفورد "از فرصت استفاده کنید و باز کنید و اجازه دهید عشق وارد شود." شگفتانگیز است که چگونه صحنهای از زایمان هیجانانگیز میتواند آغازگر بهبودی دیوید باشد.
لیزا، "بیمار" و همراه زن عزیز او نیز بهعنوان پشتوانهای برای سلامتی او است. لیزا، برخلاف دیوید، هیچ تجربهای ندارد، هیچ مادری برای شخصیتهای متفاوتش مقصر نیست. او در حال حرکت آزاد، لذت بخش، بی عیب، جوانی است (مدتی جوان تر از دیوید) و در عناصر کسل کننده اش سخاوتمند است. او برای نوعی مکاتبات روشن بینانه، قافیه-گفتمان و نزدیکی ارتباطی مناسب است. او در پایان روز، هدیه ای برای دیوید است. او یک "مروارید یک دختر" است، به طبیعی ترین شکل برای او - کلماتی که ذهن آگاهی اروتیک را در هر دو تحریک می کند - با توجه به این واقعیت که او نامحدود و بی دفاع است و به عنوان هویت یا روح درونی دیوید پر می شود. یکی از قافیه های گویای او «قافیه، زمان، لجن» است که به نظر می رسد تولد دوم دیوید را برجسته می کند، و برای خودش به عنوان یکی از واسطه های آن.
دکتر. سوینفورد یا "آلن" به "دانشجویان" یا "زندانیان" خود یکی دیگر از افراد میانی امن دیوید است. او پیشرفت دیوید را از طریق نوعی رویکرد لیبرال، انسان گرایانه، "کار خودت را انجام بده" را به وجود آورد. هر امری مشکوک است، و تخیل نوعی درمان قطعی در سازمان محرمانه اوست. او با دیوید موافق است، صرف نظر از روشی که او به طور غیر فعال نسبت به پدر بدبختش از مادرش تضاد بیشتری نسبت به او دارد. به نظر می رسد که کارگردانی غیرانتقادی او، او را به سومین نوع زن در بهبودی دیوید تبدیل می کند، با این حال دکتر سوینفورد، در حد کارشناسی خود - او یک متخصص و یک مربی جدی متقاعد کننده است که شغل و تماس او را دنبال خواهد کرد. - به همین ترتیب الگوی استقلال داوود است.
این استقلال یا رستاخیز با بهبودی یا پیوستن داوود به محبت، اقتدار و جامعه قابل مقایسه است. این، بدون توجه به هر چیز دیگری، حاکی از عظمت مادر و تولد مشترک او است. در هر صورت، آیا اخراج او از مادرش به معنای اخراج او از «قافیه، زمان، لجن» نیست؟ پس چگونه می تواند جهان را بدون تحمل زمان به رسمیت بشناسد؟ شاید به این دلیل که فرصت مردانه و شخصیت مردانه را پیدا کرده است (ترس او از نمایش های عجیب و غریب و شخصیت جروژ/جورجینا). این درخواست جدید کنترل میشود، درخواست میشود، تأیید میشود - همان چیزهایی که او تا به امروز از آنها متنفر و تحقیر شده است، اما در حال حاضر میتوان آنها را بهطور منحصربهفرد بر خلاف یک شخصیت منتخب مشاهده کرد. او وارد تاریخ فروید شده است (ساعت ثابت است) و مادرش را پشت سر گذاشته است.
قطعات گالری ماورایی که آخرین صحنه بین آنها گرفته شده است، گواه ظهور او به سمت مردانگی است. هموطن جوان قدبلند قدبلند به سمت نور صبح قدم می زند (به چه دلیل تمام شب طول کشید تا به سالن نمایشگاه رسید؟) با پراکنده شدن تاریکی، بی انتها دست به دست بانوی جوان قهوه ای رنگش می زند. آیا در صحنه متداول نجات در سالن نمایشگاه نیست که دیوید به لیزا اجازه میدهد تا دستهاش را بگیرد، زمانی که - اخراج او در اتاق پیانو دلیلی است که او فرار کرده و در خطر است - او باید به او اجازه دهد. برای تماس با او
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.