خلاصه داستان :  دو سارق بانک، «جو» و «تری»، به طور اتفاقی با زن سرخورده ی خانه دار، «کیت ویلر» برخورد می کنند و هر دو به او دل می بازند…

After escaping from prison, Joe and Terry go on a crime spree, robbing banks through Oregon and California in order to finance their scheme for a new life south of the border. Unfortunately, things get more complicated when they meet Kate, who runs into them with her car. She joins the bandits on their cross-country spree, and eventually she steals something, too: their hearts.

خلاصه داستان : اندکی قبل از انتخابات، یک دکتر و یک تهیه‌کننده هالیوودی برای سرپوش گذاشتن بر یک رسوایی جنسی ریاست‌جمهوری تلاش‌هایی را برای ساختن جنگی انجام می‌دهند...

During the final weeks of a presidential race, the President is accused of sexual misconduct. To distract the public until the election, the President's adviser hires a Hollywood producer to help him stage a fake war.

خلاصه داستان : یک سفینه فضایی تحت سیصد سال رشد مرجانی در کف اقیانوس کشف شده است.

A spacecraft is discovered on the floor of the Pacific Ocean, presumed to be at least 300 years old and of alien origin. A crack team of scientists and experts is assembled and taken to the Habitat, a state-of-the-art underwater living environment, to investigate.

خلاصه داستان : خفتگان؛ فیلمی حقوقی جنایی درام به کارگردانی بری لوینسون و بازی رابرت دنیرو، کوین بیکن، داستین هافمن و برد پیت است. درباره «لورنزو» (پاتریک)، «مايکل» (پیت)، «جان» (الدارد) و «تامي»، چهار دوست نوجوان ساکن محله ي «هلز کيچن» نيويورک است که به طور اتفاقي باعث آسیب دیدن یک پیرمرد شده اند و سپس به دارالتأديب فرستاده مي شوند. نگهبانان دارالتأديب، از جمله «شان نوکز» (بيکن) آنان را مورد ضرب و شتم قرار مي دهند. ۱۳ سال بعد آن ها فرصتی پیدا می کنند تا از این نگهبانان انتقام بگیرند…

Two gangsters seek revenge on the state jail worker who during their stay at a youth prison sexually abused them. A sensational court hearing takes place to charge him for the crimes.

خلاصه داستان : پس از اینکه یک یاپی خودخواه لس آنجلس متوجه می شود که پدرش ثروتی را برای یک برادر اوتیستیک در اوهایو به جا گذاشته است که او از وجود آن بی اطلاع بوده است، با برادرش فرار می کند و به امید به دست آوردن یک میراث بزرگتر به سراسر کشور می رود...

When car dealer Charlie Babbitt learns that his estranged father has died, he returns home to Cincinnati, where he discovers that he has a savant older brother named Raymond and that his father's $3 million fortune is being left to the mental institution in which Raymond lives. Motivated by his father's money, Charlie checks Raymond out of the facility in order to return with him to Los Angeles. The brothers' cross-country trip ends up changing both their lives.