خلاصه داستان : میشل دسكومبس ساعت ساز در منطقه سنت پل ، لیون است. او ساکت و آرام و تنها با پسر تقریباً بزرگ شده اش ، برنارد ، زندگی می کند. یک روز ، پلیس می آید و می گوید برنارد صاحب یک کارخانه را به قتل رسانده است. سرپرست گیبود از میشل کمک می خواهد. اما میشل در می یابد که چقدر در مورد پسرش اطلاعات کمی دارد. او همچنین احساس می کند قادر به سرزنش پسرش نیست

Lyons, France. Michel Descombes is a watchmaker who lives alone with his teenage son Bernard. When the police visit and informs him that Bernard killed a man and is on the run with a girl, Michel realizes that he knew far less about his son than he thought .

خلاصه داستان : در سال 1938، یکی از مستعمرات آفریقایی فرانسه."لوسین کوردیر" پلیس دهکده ای است که دارای ساکنان سیاه پوست و اندکی سفید است.او یک بازنده بوده و همه حتی همسرش او را تحقیر می کنند.او هیچگاه کسی را دستگیر نکرده اما یک روز تبدیل به فرشته مرگ می شود و...

A pathetic police chief, humiliated by everyone around him, suddenly wants a clean slate in life, and resorts to drastic means to achieve it.

خلاصه داستان : کنت گونزالو میفهمد که وارث حقیقیه املاک پسر عمویش دوک دِ نورس است، کنت این موضوع را یک راز پیش خود نگه میدارد اما... * «کبنگ مووی» اولین و تنها "سایت ایرانی" دارنده‌ی این فیلم است.

France, 17th century, during the reign of Louis XIII. When a dear friend, the Duke of Nevers, is treacherously assassinated by a powerful relative, a skilled swordsman, the noble Henri de Lagardère, seeks his rightful vengeance as he tries to protect the innocent life of the duke's last heir.

خلاصه داستان : گروهی از مردان به ویلایی در حومه فرانسه می روند و در آنجا تصمیم می گیرند خود را تا سر حد مرگ بخورند.

Four friends gather at a villa with the intention of eating themselves to death.

خلاصه داستان : در طول جنگ جهانی دوم، یک جراح فرانسوی صلح‌جو مجبور می‌شود تا نازی‌ها را بی‌رحمانه به دلیل جنایاتشان نابود کند.

In Montauban in 1944, Julien Dandieu in a surgeon in the local hospital. Frightened by the German army entering Montauban, he asks his friend Francois to drive his wife and his daughter in the back country village where Julien has an old castle. One week later, Julien decided to meet then for the week end, but the Germans are already occupying the village.

خلاصه داستان : در سال 1942 ، یک روسپی لهستانی و نماینده آلمانی در ورشو به قتل رسید. سو three ظن متوجه سه ژنرال می شود و سرگرد گراو (عمر شریف) از اطلاعات آلمان به دنبال عدالت است که در پایان دهه ها طول می کشد.

A German intelligence officer investigates a prostitute's killing in Warsaw during World War II. He lands on three major Nazi generals as suspects, two of whom are also involved in a plot to kill Adolf Hitler.

خلاصه داستان : چهار دوست جدا نشدنی سعی می‌کنند با سفرهای یکروزه و شوخی‌ها به هزینه خانواده و اطرافیانشان با بحران میانسالی روبرو شوند.

Four middle-aged friends in Florence organize together idle pranks (called zingarate, "gypsy shenanigans") in a continuous attempt to prolong childhood during their adult life.

خلاصه داستان : نقص رسمی مقام عالی روسیه در آمریكا ، جایی كه وی با آمریكا آمریكا مایكل نوردستروم مصاحبه می كند. این مدافع فاش می کند که یک حلقه جاسوسی فرانسوی با نام "Topaz" در حال گذر از N.A.T.O. اسرار روس ها مایکل با دوست و همتای فرانسوی خود آندره دیوروکس تماس می گیرد تا جاسوسان را افشا کند

Copenhagen, Denmark, 1962. When a high-ranking Soviet official decides to change sides, a French intelligence agent is caught up in a cold, silent and bloody spy war in which his own family will play a decisive role.

خلاصه داستان : ستوان جیووانی دروگو به قلعه قدیمی مرزی باستیانی منصوب می‌شود، جایی که او انتظار حمله قریب‌الوقوع تاتارهای ترسناک عشایری را دارد.

Lieutenant Giovanni Drogo is assigned to the old Bastiani border fortress where he expects an imminent attack by nomadic fearsome Tartars.

خلاصه داستان : فیلم سینما پارادیزو ساخته ی جوزپه تورناتوره توانست اسکار و گلدن گلاب بهترین فیلم خارجی در سال 1990 را دریافت کند و همچنین توانست جایزه ویژه هیئت داوران کن را نیز از آن خود کند و در چند لیست به عنوان بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان شناخته می شود. فیلم داستان یک فیلمساز است که دوران کودکی خودش را به یاد می آورد که عاشق یک تصویر در سینمای روستایشان شده بوده و یک رایطه دوستی عمیق با یک آپاراتچی سینما داشته...

A filmmaker recalls his childhood, when he fell in love with the movies at his village's theater and formed a deep friendship with the theater's projectionist.