خلاصه داستان : موروگان از کودکی با ببرها رقابت دارد. از کودکی برای شکار ببرها که برای روستاییان خطرناک است آموزش دید. اکنون او Pulimurugan است ، اما مجبور است که از جنگل خارج شود و باید با ببرها و همچنین انسان های خطرناک روبرو شود. این بقیه داستان را تشکیل می دهد

Murugan, with his tools and expertise, protects Puliyoor's villagers from deadly tiger attacks. However, Daddy, an illegal drugs dealer, takes advantage of Murugan's innocence and wrongly frames him.

خلاصه داستان : مدهوان نایر ناآگاهانه نوجوانی را می کشد. راجا ، پسر بزرگش، تقصیر را به عهده می گیرد و به مدت پنج سال به زندان محکوم می شود. پس از زندان، راجا دختر ارباب دهکده را نجات می دهد و...

Madhavan Nair unknowingly kills a teenager. Raja, his eldest son, takes the blame and is sentenced to jail for five years. After jail, Raja rescues the daughter of a village land lord in Madurai, becomes his right hand Pokkiri Raja.

خلاصه داستان : هیولا در اولین سالگرد ازدواجشان، لاکی سینگ، یک کارآفرین اهل پنجاب وارد زندگی آنیل چاندرا و بهامینی می شود. آنها نمی دانند که این مرد آینده آنها را تغییر خواهد داد...

On their first wedding anniversary, Lucky Singh, an entrepreneur from Punjab walks into the lives of Anil Chandra and Bhamini. Little do they know that this man will change their future. Playing along with LGBT support.