خلاصه داستان : یک افسر پلیس پس از تعلیق به دلیل تیراندازی به یک فروشنده مواد مخدر و مرگ او، همکارانش به او قول می دهند که خیابان ها را به هر شکلی که ممکن است تمیز نگه دارند.

When his partner is killed, tough Irish detective Eddie Ryan vows to avenge the death, whatever the cost. As he begins unraveling clues, his behavior becomes so outrageous that he's obliged to turn in his badge, but the experience only emboldens him. Ryan eventually learns that his partner was caught up in a Puerto Rican gun-running scheme masterminded by a crook named Sweet Willie, who wants to foment revolutionary war.

خلاصه داستان : "اندی هاردی"، اکنون که مردی بزرگسال است، با همسر و فرزندانش در سفر کاری به زادگاه خود بازگشته و خود را درگیر سیاست های محلی می کند.

Andy Hardy, now a grown man with a wife and children, returns to his hometown on a business trip and finds himself getting mixed up in local politics.

خلاصه داستان :

Residents at a posh Utah hotel become suspects when a girl is found murdered during a pool party. Local sheriff Jess Holmes takes charge of the investigation and must discover who among the terrified guests and staff -- including bodacious vixen Harriet Ames, the hotel's bitter, crippled proprietor, visiting lawyer David Hewson and his secretary, Beth -- is the culprit, even as murders continue to take place.

خلاصه داستان : سپر برای قتل هنگامی که یک کارآگاه پلیس وحشی، ستوان یک دونده یک کتابفروشی را به قیمت 25000 دلار به قتل می رساند، یک ناشنوا می بیند که او این کار را انجام می دهد و اکنون می بیند که باید دوباره بکشد تا ردهای خود را پنهان کند...

A crooked detective masterminds a robbery then fights to keep his money.

خلاصه داستان : خانه بزرگ، ایالات متحده آمریکا جری بارکر پسر گمشده ای را پیدا می کند که از پدر ثروتمندش اخاذی می شود تا برای بازگشت او باج بدهد اما پسر به طور تصادفی می میرد و گری به زندان می رود...

A tough and realistic crime drama unfolds as merciless kidnapper Jerry Barker (Ralph Meeker) demands ransom paid against a young runaway whose fate lands Barker in Casabel Island Prison.

خلاصه داستان : بارون ویکتور فون فرانکنشتاین در شرایط سختی سقوط کرده است. او به دلیل عدم همکاری با آنها در جنگ جهانی دوم مورد شکنجه قرار گرفت و اکنون به شدت ناامید شده است. با شروع ثروت خانواده اش ، بارون مجبور می شود به یک خدمه تلویزیونی اجازه دهد که در اجداد هیولا ساز خود فیلمبرداری کند و در قلعه خود در آلمان فیلمبرداری کند. با این حال ، بارون ایده های خود را دارد: با استفاده از پول از اجاره خدمه ، او یک راکتور اتمی را خریداری می کند و از آن برای ایجاد یک هیولای هالکینگ استفاده می کند ، مغز باتلاش را به آن چیز پیوند می زند و از آن برای از بین بردن خدمه برای تفریح بیشتر استفاده می کند

The baron's grandson rents the family castle to a TV crew to fund his atomic revival of the family monster.