خلاصه داستان : وقتی لوسیا تصمیم می گیرد به همسرش آلفردو اعتراف کند که با برادر کوچکترش رابطه دارد، همان شب آلفردو ناپدید می شود و تحقیقات زندگی تاریکی را نشان می دهد که با حرص و آز، باج گیری و خانواده ای وحشتناک مشخص شده است...

خلاصه داستان : زکی، یک سارق بانک که اخیراً آزاد شده است، می‌رود تا پول‌های دزدیده شده توسط همدست خود را قبل از رفتن به زندان بازیابی کند.

After his release from prison, bank robber Zequi sets off to recover the stolen money that was buried by his dizzy accomplice. He's horrified to learn that a high school gymnasium is now standing over the site where the loot is stashed. Needing to infiltrate the building, Zequi lands a job as a substitute teacher for a group of wild and unruly students. As the ex-con tries to lay down the law, he starts to realize that life in jail may have been easier than trying to deal with rebellious teens.

خلاصه داستان : در شهر مکزیک سانتا کلارا ، سلما ، یتیم 16 ساله ای زندگی می کند که هرگز نتوانسته است والدین اصلی خود را ملاقات کند. تنها داستانی که به او در کل زندگی گفته شده است این است که آنها او را رها کردند...

In the Mexican town of Santa Clara, Salma, a 16 year-old orphan who never got to meet her biological parents, has spent most of her life searching for clues of their identities and whereabouts, that is until she discovers a special book that is filled with stories of the town's past and the history of it's people.