خلاصه داستان : به عنوان یک داوطلب در بنیاد بی اوغلو، زینب یک معلم ایده آل است. این واقعیت که زینپ با همه متفاوت است، اونور، وارث خانواده بی اوغلو را تحت تاثیر قرار می دهد و این دو در نهایت ازدواج می کنند. زمان تمام رازهای خانواده بی اوغلو را نشان خواهد داد، زینب و اونور باید برای عشق خود در این خانه که تبدیل به قفس طلایی می شود بجنگند.

Zeynep, a teacher at the Beyoğlu family school, saves Onur, the family heir, from an assassination attempt, leading to unexpected events. Despite Onur's reluctance, they marry. However, Zeynep holds undisclosed secrets about Onur's family. In a house bound by past pains, their love faces challenges, turning their home into a gilded cage.

خلاصه داستان : خانواده Servet به دلایل خانوادگی از اسکی شهیر به استانبول نقل مکان می کنند و خود را در محیطی کاملا متفاوت می بینند. همانطور که دوقلوهای Kerem و Ece سعی می کنند با محیط در کالج خصوصی که تازه شروع کرده اند ترکیب شوند، با افراد کاملاً متفاوتی ملاقات خواهند کرد. در حالی که گام به گام با دردهای رشدی مسیر بزرگسالی را طی می کنند، به سفری طولانی به نام جوانی می روند که در آن خود را در حالی که پراکنده از اشتباهات و هیجانات عشق اول هستند، کشف می کنند. همانطور که دوقلوها با دردهای رو به رشد آزمایش می شوند. ، رویارویی پدرشان هارون و پدرش که 25 سال است ندیده است، کل خانواده را به چالش می کشد. از سوی دیگر، مادر آنها بلیز قرار است وارد دوره جدیدی شود که در آن خود را کشف خواهد کرد. وقتی آسف و آیلا بعد از 25 سال با پسر و نوه‌هایشان زیر یک سقف زندگی می‌کنند، درگیری‌هایشان باعث می‌شود بفهمند که رشد و بلوغ در طول زندگی گسترش می‌یابد.

خلاصه داستان : اگه یکبار تیره بودن بخت تون رو باور کردین، شکست دادن این طالع بد، کار راحتی نیست… آدا دختری است که با باورهایی مثل “فقط وقتی میتونی خوشبخت بشی که عشق اول یک پسر باشی و باهاش ازدواج کنی” بزرگ شده است. چیزی نمونده بود که آدا خلاف این حرف رو ثابت کنه که از طرف روزگار (دوست پسرش) ترک میشه. وقتی آدا سعی میکنه روزگار رو دوباره به دست بیاره با بورا آشنا میشه. آدا بین عشق و باورش گیر کرده و یک راه سخت و رمانتیکی در پیش داره.

Ada is a young girl who believes that if she is abandoned by her first love, she will be unhappy forever like the women of her maternal side. While trying to escape the fate of her family, Ada falls in love with Rüzgar, a student from Albania at the same university who is threatened with deportation. Believing that Rüzgar is her first love, Ada proposes him and they have a fake marriage to prevent his deportation. She believes that Rüzgar will literally propose to her on the 3rd anniversary of their fake marriage and then their real marriage adventure will finally begin. But unfortunately, all the dreams and hopes of Ada will be ruined when she is abandoned by Rüzgar on their 3rd wedding anniversary. Ada immediately takes action to get her first love back. But fate has its own way and will put Bora in Ada's way at an unexpected moment... A workaholic, callous, self-righteous alpha male with tightly closed doors for love...

خلاصه داستان : سريال ترکي Soz ( قول ) سريال جديدي از کمپاني Times & B ميباشد که اين سريال جايگزيني براي سريال ParamParca است.

Yavuz Karasu, a well-trained Turkish soldier, is in Istanbul with his fiance where a terrorist operation takes place. Dr. Bahar, who is not a surgeon, tries to save his fiance. After this incident, Yavuz goes back to Karabayir and Bahar follows him all the way to give him something that belongs to him. Another incident happens and he is chosen to be the commander of a team whose mission is to catch a terrorist and protect Karabiyir and their country Turkey. The whole team is solid, consistent, and willing to sacrifice their lives for the sake of their country.

خلاصه داستان : داستان این سریال زندگی دکتری به نام آتش حکیم اوغلو را روایت می کند. او هم اکنون به عنوان متخصص عفونی و نفرولوژی در بیمارستان بنیاد خیریه که دوستش ایپک مدیر آن است مشغول به کار شده. دکتر حکیم اوغلو پزشکیست که برای مداوای بیماران با آنها ارتباط نزدیک برقرار میکند.

Ates Hekimoglu is a successful doctor in his 40s. He is working as Infectious Diseases and Nephrology Specialist in the hospital where his friend Ipek is in charge.