خلاصه داستان : تابستان 1985، استانبول. هاکان و گائه می خواهند قبل از رفتن یک نوار موسیقی را به دوستشان سلن پس بدهند. اما همه چیز طبق برنامه پیش نمی رود و ...

Summer 1985, Istanbul. Hakan and Gaye want to give back a music tape to their friend Selen before they leave. Things won't go as planned.

خلاصه داستان : وقتی اطلس تو سال‌های دبیرستانش مورد زورگویی همسن و سال‌هاش قرار می‌گیره همراه با مادرش شهرشون رو ترک می‌کنه. سال‌ها بعد به عنوان معلم ریاضی به مدرسه‌ای که خودش توش درس میخونده برمیگرده…

خلاصه داستان : خلاصه داستان : بهار (Deniz Çakır) یک زن متاهل و صاحب دو بچه است. زندگی اش با عاشق شدن دخترش اِلا (İlayda Alişan) زیر و رو میشود، اِلا عاشق یک دانشجوی هم سن و سال خودش نمیشود، بلکه عاشق رئیس سی و پنج ساله ی پدرش میشود که در آن زمان در شرف ازدواج با دختر دیگری بود. بهار تمام تلاشش را میکند تا دخترش را از این تصمیم نادرست منصرف کند، ولی هرکاری میکند باز هم نمیتواند مانع اتفاقاتی که قراره بیافتد شود. سرنوشت بهار و خانواده اش در شب تولد 19 سالگی اِلا برای همیشه عوض میشود…

Masumiyet follows the story of Bahar, a married mother of two, whose life changes drastically after her 19-year-old daughter falls in love with a wrong man. Her daughter Ela's first love is not a college student her age, but her father's 35-year-old boss, who is about to marry someone else. Bahar, who is trying to save her daughter from this wrong relationship, can not prevent what will happen, no matter what she does. An event that occurs on the day of Ela's 19th birthday party, changes the lives of Bahar and that of her family forever!

خلاصه داستان : یاسمین و برادرش مراد که مشکل شنوایی دارد در بهزیستی بزرگ شده اند. بعد از 18 سالگی یاسمین با وجود قبولی در رشته حقوق برای جراحی برادرش مجبور به کار کردن میشود. او در یک شرکت تدارکات مشغول به کار است. جم ینیلمز دستیار مدیر اجرایی یک شرکت بزرگ میباشد که به دلیل اختلاف خانوادگی با برادرش آردا تنها زندگی میکند. یاسمین در پی پیدا کردن پول برای جراحی برادرش درگیر دردسرها و حوادثی ناگوار میشود. دست سرنوشت جم و یاسمن رو به یک سمت و سو میشکاند و…

Yasemin's story began in Germany and found itself in the ups and downs of life. However, she was not afraid to live and succeeded in entering the law school. Now she is both studying and working. Her sole purpose in life is to receive custody of her hearing-impaired brother, who has been growing up in the orphanage as their fathers are different. On the other hand, she is saving up money for her brother Murat's operation. Cem is the older of two children of a wealthy family. As a child, he has witnessed an incident that led his mother Belkis and his father apart and disrupted their lives. Successful, bright man in business. However, he is distant and insecure to women because of what happened in the past. Yasemin and Cem's life crossed in coincides with an event that happened on the night of the organization of Cem's company. Two broken hearts, two wounded souls. It is a pure love that tries to grow among the dark secrets, ambitions, intrigues. Love that will win the pride?